در این درس به تفاوت too و enough می پردازیم:
too به عنوان یک قید می تواند قبل از سایر صفت ها یا قیدها برای تشدید آنها استفاده شود. همچنین می توان از آن به عنوان قید در انتهای یک عبارت استفاده کرد تا بر نکته گفته شده توافق شود و گفته شود که عبارتی که قبلاً ذکر شده در مورد فرد یا چیزدیگری نیز صادق است.
These shoes are too expensive to afford buying them. → adverb of degree
این کفش ها بیش از اندازه گران هستند که بتوانم آن ها را بخرم. ← قید درجه
They are having their first child, too. → adverb
آنها نیز اولین فرزند خود را به دنیا می آورند. → قید
Enough هم تعیین کننده و هم ضمیر و هم قید است
“به اندازه کافی” به عنوان یک تعیین کننده قبل از اسم ها برای تعریف آنها استفاده می شود. همانطور که می دانید، به عنوان قید مستقیماً بعد از یک صفت، قید یا فعل از آن استفاده می شود. به عنوان ضمیر هم به تنهایی قابل استفاده است.
به مثال های زیر توجه کنید:
Drinking enough water per day is needed for your body health. → determiner
نوشیدن آب کافی در روز برای سلامت بدن شما لازم است. → تعیین کننده
Enough would be vaccinated as soon as possible. → pronoun
افراد به تعداد کافی در اسرع وقت واکسینه می شود. ← ضمیر
She ran fast enough to get to the bus. → adverb
آنقدر سریع دوید تا به اتوبوس برسد. → قید
We tried enough to save him, but we couldn’t. → adverb
ما به اندازه کافی تلاش کردیم تا او را نجات دهیم، اما نتوانستیم. → قید
Too اشاره به مقداری است که بیش از حد است. در این معنی “too” یک قید درجه است. همچنین زمانی می توان از آن استفاده کرد که معنای آن “also” باشد برای توافق بر این که چیزی برای کسی یا چیز دیگری نیز صادق است.
به مثال های زیر توجه کنید:
They felt the earthquake, too.
آنها هم زلزله را احساس کردند.
We have had too many problems to count.
ما مشکلات زیادی داشتیم که حتی نمی توانستیم آنها را بشماریم.
Enough به مقداری اشاره دارد که لازم است. به عنوان یک تعیین کننده، “enough” را می توان با هر نوع اسمی اعم از قابل شمارش یا غیرقابل شمارش استفاده کرد.
به مثال های زیر توجه کنید:
Having enough knowledge is required to be qualified for this job.
داشتن دانش کافی برای واجد شرایط بودن در این شغل الزامی است.
They did the project well enough to get the best student of the year’s cup.
آنها این پروژه را به اندازه کافی خوب انجام دادند تا جام بهترین دانش آموز را بدست آورند.
Enough قبل از صفت یا قید قرار می گیرد. در برخی موارد می توان از آن در انتهای جمله برای توافق استفاده کرد.
به مثال های زیر توجه کنید:
This is too over-priced for a college student. → adverb of degree
این برای یک دانشجوی کالج بسیار گران است. ← قید درجه
Nice to meet you, too. → adverb
از آشنایی با شما من هم خوشحالم → قید
Enough بعد از صفت، قید یا افعال قرار می گیرد برای گفتن اینکه کاری به اندازه ضرورت یا نیاز انجام می شود. Enough همچنین می تواند قبل از اسم ها به عنوان تعیین کننده قرار گیرد (جمع قابل شمارش یا غیرقابل شمارش).
همچنین می توان آن را بدون هیچ اسمی به عنوان ضمیر جمله استفاده کرد که بیشتر در اولین جمله در این کاربرد استفاده می شود.
به مثال های زیر توجه کنید:
The class was big enough for all of us. → adverb
کلاس برای همه ما به اندازه کافی بزرگ بود. → قید
There are enough flowers for the wedding. → determiner
به اندازه کافی گل برای عروسی وجود دارد. → تعیین کننده
I quit; I have had enough. → adverb
من کارم را ترک می کنم؛ من به اندازه ی کافی سختی کشیدم. → قید
Enough are attended in the conference. → pronoun
به اندازه کافی در کنفرانس حضور دارند. ← ضمیر
Enough در بندهای موصولی با that
به یاد داشته باشید که بعد از enough از عبارت that-clause استفاده نکنید. به خصوص در انگلیسی آمریکایی. اگرچه در یک جمله شنیدن that-clause بعد از «enough» منطقی به نظر می رسد، از نظر فنی صحیح نیست.
به مثال های زیر توجه کنید:
Correct: The oranges are small enough to put them on the cake.
Incorrect: The oranges are small enough we put them on the cake.
پرتقال ها به اندازه ای کوچک هستند که بتوان آنها را روی کیک قرار داد.
کاربرد enough of و too of
چیزی به نام “too of” در انگلیسی وجود ندارد. اما «enough of» قبل از شروع عبارات اسمی با تعیین کننده یا حتی قبل از ضمایر استفاده می شود. اگر enough of با اسم غیرقابل شمارش استفاده شود از فعل مفرد و اگر با اسم یا ضمایر قابل شمارش جمع استفاده می شود فعل به صورت جمع است. برای روشن شدن بیشتر مثال های زیر را بررسی کنید.
Enough of us left the campus.
به اندازه کافی از دانشگاه خارج شدیم.
I put enough of the salt on the steak.
به اندازه کافی نمک روی استیک ریختم.
Enough of my students passed the test.
شاگردانم به اندازه کافی در این آزمون موفق شدند.
«enough» و «too» در جملات منفی
“Too” را می توان در جملات منفی با افعال منفی استفاده کرد. و در این مورد دقیقاً به معنی “خیلی” است.
به مثال زیر توجه کنید:
This is not too terrible, we can fix it easily.
این خیلی وحشتناک نیست، ما می توانیم آن را به راحتی حل کنیم.
ما نمی توانیم enough یا [enough + اسم] را به عنوان فاعل یک جمله منفی با افعال منفی استفاده کنیم. به یاد داشته باشید، در موقعیت های دیگر، به عنوان مثال به عنوان قید یک جمله منفی استفاده از “enough” صحیح است و مشکلی ایجاد نمی کند.
به مثال های زیر توجه کنید:
Correct: Enough people were in the club.
Incorrect: “Enough people in the club.”
افراد کافی در باشگاه بودند.
Correct: Enough tasted the sauce for the commercial.
Incorrect: “Enough taste the sauce for the commercial.
به اندازه کافی طعم سس برای تبلیغات را داشت.
استفاده از Enough به عنوان فاعل یک جمله منفی
همانطور که قبلا گفته شد، نمی توانیم enough را در جملات منفی به عنوان فاعل استفاده کنیم. بنابراین، به جای آن، از «not enough» به عنوان منفی ساز و سپس از یک فعل مثبت استفاده می کنیم. به یاد داشته باشید، کل جمله معنای منفی دارد.
Not enough people tasted the sauce for the advertisement.
افراد کافی سس را برای تبلیغات نچشیده اند.
ما میتوانیم قبل از enough از برخی قیدها استفاده کنیم، به عنوان مثال، nearly، almost، just ، hardly، و quite تا مقدار یا تعداد را بیشتر مشخص کنیم. به یاد داشته باشید که این قیدهای مشخص کننده قبل از “too” استفاده نمی شوند.
به مثال های زیر توجه کنید:
I have hardly enough time to finish this school project.
به سختی وقت کافی برای اتمام این پروژه مدرسه دارم.
They are quite expensive or they are too expensive.
Incorrect: “They are expensive.”
آنها بسیار گران هستند یا بسیار گران هستند.
کاربرد “too much” و “too many”
Too many قبل از اسامی قابل شمارش جمع برای اشاره به تعداد زیادی از افراد یا چیزهایی که بیش از حد مورد نیاز یا انتظار هستند استفاده می شود.
به مثال های زیر توجه کنید:
Too many animals are killed because of the greedy hunters.
حیوانات زیادی به خاطر شکارچیان حریص کشته می شوند.
I have seen too many people who are rich and generous at the same time
من افراد زیادی را دیده ام که در عین حال ثروتمند و سخاوتمند هستند
“too much” قبل از اسامی غیرقابل شمارش برای اشاره به مقدار زیادی که بیش از نیاز یا ضروری است استفاده می شود.
به مثال های زیر توجه کنید:
I’ve spent too much money this month.
این ماه خیلی پول خرج کردم
They put too much honey in the cake, I cannot even have it.
عسل زیادی در کیک ریخته اند، من حتی نمی توانم آن را بخورم.
“Too” و “enough” به عنوان قید درجه استفاده می شود. آنها هر دو برای اشاره به اندازه استفاده می شوند. با این حال، “enough” می تواند به عنوان یک کمیت استفاده شود. و این تنها شباهتی است که برای آنها در نظر گرفته شده است.
مثال:
These animals are too smart.
این حیوانات بیش از حد باهوش هستند.
He spoke enough to convince everyone.
او آنقدر صحبت کرد که همه را متقاعد کرد.
جمله سازی با too و enough
در انگلیسی در ساختارهای زیر از too و enough استفاده می شود:
- too + adjective/adverb
- too much/many + noun
- too much/many + of + pronoun/determiner
- adjective/adverb + enough
- enough + noun
- enough + of + pronoun/determiner
*** Too به معنای بیش از کافی یا بیشتر از اندازه ضروری به کار می رود.
به مثال های زیر توجه کنید:
-
- It’s too late to stop him.
برای متوقف کردن او خیلی دیر شده است
-
- Jerry was too young to watch the movie.
جری برای تماشای فیلم خیلی کم سن بود
-
- There are too many people on this train, there’s nowhere to sit.
افراد زیادی در این قطار هستند، جایی برای نشستن وجود ندارد
-
- You have too much money, give some to me.
تو پول زیادی داری، مقداری به من بده
-
- You’ve eaten too many of those cakes.
شما خیلی از آن کیک ها را خورده اید.
*** enough به معنای کافی به کار می رود.
به مثال های زیر توجه کنید:
-
- Your clothes are big enough to fit me.
لباس شما به اندازه ای بزرگ است که به من برسد
-
- You’ve done enough work. You can stop now.
به اندازه کافی کار کرده اید. اکنون می توانید دست از کار بکشید
-
- Have you got enough money to buy me a drink?
آیا پول کافی برای خرید نوشیدنی برای من دارید؟
*** enough در جملات منفی به معنای کمتر از کافی یا کمتر از حد لازم به کار می رود.
به مثال های زیر توجه کنید:
-
- You’re not working fast enough, you won’t finish on time.
شما به اندازه کافی سریع کار نمی کنید، به موقع تمام نمی کنید
-
- Sorry, I haven’t got enough food for everyone.
متأسفم، من غذای کافی برای همه ندارم
-
- Not enough of my friends are coming to the party.
دوستان من به تعداد کافی به مهمانی نمی آیند
نکات مهم تفاوت های too و enough
1. در صورت روشن بودن معنی می توان بدون اسم از enough استفاده کرد.
-
- There’s a lot of food but not enough for everyone.
غذا زیاد است اما برای همه کافی نیست
2. Enough را می توان با the قبل از یک اسم جایگزین کرد.
-
- I don’t have the money to go on holiday.
من پولی برای رفتن به تعطیلات ندارم
-
- His company doesn’t have the resources to do the job.
شرکت او منابع لازم برای انجام کار را ندارد
3. time یا room را می توان به تنهایی به معنای زمان کافی یا اتاق کافی به کار برد.
-
- Is there room in your car for one more person?
آیا در ماشین شما جای کافی برای یک نفر بیشتر وجود دارد؟
-
- Do we have time for a coffee?
آیا برای یک قهوه وقت کافی داریم؟
در این بخش تفاوت کاربرد Very، Too و Enough را توضیح میدهیم.
کاربرد ساختار very / too + adj
- The exam is very difficult, but Jim can complete it.
امتحان بسیار سخت است، اما جیم می تواند آن را کامل کند.
Very difficult = سخت است اما ممکن است جیم امتحان را جواب دهد.
- The exam is too difficult. Jim can’t complete it.
امتحان خیلی سخت است. جیم نمی تواند آن را تکمیل کند.
Too difficult = غیرممکن است که جیم امتحان را کامل کند.
به یاد داشته باشید که Too معنای منفی دارد.
ساختار زیر را در نظر بگیرید:
Too + adjective + to Verb
- Alex couldn’t play basketball because he was too short.
الکس نمی توانست بسکتبال بازی کند زیرا خیلی کوتاه قد بود.
- Alex was too short to play basketball.
الکس برای بازی بسکتبال خیلی کوتاه بود.
- We are too tired to go to the gym.
ما برای رفتن به ورزشگاه خیلی خسته هستیم
- Mary was too ill to finish her food.
مریم آنقدر مریض بود که نمی توانست غذایش را تمام کند
ساختار زیر را در نظر بگیرید:
Too + adjective + for (someone) + to Verb
- I can’t walk to Valparaiso because it is too far.
نمی توانم تا والپارایسو پیاده بروم چون خیلی دور است.
- Valparaiso is too far for me to walk.
والپارایسو خیلی دور است که بتوانم راه بروم.
- It is too late for me to go out.
برای بیرون رفتن من دیر شده است
- The soup is too cold for Tim to eat.
سوپ خیلی سرد است که تیم نتواند آن را بخورد.
- The price of the ticket is too expensive for Mike to fly to Europe.
قیمت بلیط برای مایک برای پرواز به اروپا بسیار گران است.
ساختار زیر را در نظر بگیرید:
Enough + noun
- There was enough food for everybody at the party.
غذای کافی برای همه در مهمانی وجود داشت
- I had enough money to pay for dinner with my girlfriend.
من آنقدر پول داشتم که بتوانم با دوست دخترم صرف شام کنم.
- Is there enough time to finish the test?
آیا زمان کافی برای اتمام آزمون وجود دارد؟
ساختار زیر را در نظر بگیرید:
Adjective + Enough
- She is pretty enough for everybody to notice her. (Everybody notices her because she is very pretty.)
او آنقدر زیباست که همه متوجه او شوند. (همه به او توجه می کنند زیرا او بسیار زیبا است.)
- My friend lives close enough to my house to walk.
دوست من به اندازه کافی نزدیک خانه من زندگی می کند که بتوانم پیاده بروم.
- Last summer it was hot enough to go swimming every day.
تابستان گذشته آنقدر گرم بود که هر روز به شنا برویم.
ساختار زیر را در نظر بگیرید:
Enough + infinitive
- When she lost her dog, it was enough to make her cry.
وقتی سگش را از دست داد همین کافی بود که او را به گریه انداخت.
- He was sick enough to stay home from work today.
او آنقدر مریض بود که امروز از سر کار در خانه بماند
- I arrived at the airport early enough to make my flight to New York.
آنقدر زود به فرودگاه رسیدم تا پروازم را به نیویورک انجام دهم
*** Too و enough می تواند اسم، صفت و قید را تعریف کند. too نشان می دهد که کیفیت بیش از حد، یا تعداد بیش از حد یا مقدار بیش از حد ازچیزی وجود دارد. enough به این معنی است که نیازی به کیفیت یا شیء بیشتر نیست.
در این بخش مثال های دیگری آورده شده است:
- She’s too sad these days. I wonder what’s wrong.
او این روزها او خیلی غمگین است. نمی دانم چه مشکلی دارد
- I don’t have enough sugar. Let’s go to the supermarket.
قند کافی ندارم. بیا بریم سوپرمارکت
- You’re driving too slowly!
شما خیلی آهسته رانندگی می کنید!
- There are too many students in this class. It should be smaller.
تعداد دانش آموزان این کلاس بسیار زیاد است. باید کمتر باشند
- This test is difficult enough already!
این آزمون در حال حاضر به اندازه کافی دشوار است
- We have too much pollution in the world.
ما در دنیا آلودگی بیش از حد داریم.
- My friend isn’t patient enough with his friends.
دوست من به اندازه کافی با دوستانش صبور نیست
- I don’t have enough time to get everything done.
وقت کافی برای انجام همه کارها ندارم
- I think the test was too difficult.
به نظر من آزمون خیلی سخت بود.
- There is too much salt in this soup!
نمک در این سوپ زیاد است!
- You are walking too slowly. We need to hurry up.
خیلی آهسته راه می روید. باید عجله کنیم
- I’m afraid I have too many responsibilities.
می ترسم مسئولیت های زیادی داشته باشم
- Peter isn’t working fast enough. We’ll never finish on time!
پیتر به اندازه کافی سریع کار نمی کند. ما هرگز به موقع تمام نمی کنیم!
- I wish I were intelligent enough to pass this test.
ای کاش آنقدر باهوش بودم که در این آزمون موفق می شدم
- Is there enough wine for dinner?
آیا شراب کافی برای شام وجود دارد؟
- He types too quickly, so he makes a lot of mistakes.
او خیلی سریع تایپ می کند، بنابراین اشتباهات زیادی مرتکب می شود.
*** too اغلب با صفت همراه است
در این جملات می توانید ببینید که چگونه کلمه “too” قبل از صفت قرار می گیرد:
- I was too shy to talk to her
من خیلی خجالتی بودم که با او صحبت کنم
- The water was too cold to shower
آب برای دوش گرفتن خیلی سرد بود
- He was too sick to go to school
او مریض تر از آن بود که به مدرسه برود
- You are too young to understand
شما برای درک خیلی جوان هستید
- I am too hungry to concentrate
من خیلی گرسنه هستم که نمی توانم تمرکز کنم
*** Too با قیدها هم استفاده می شود
در این جملات می توانید ببینید که چگونه کلمه “too” را قبل از قید قرار می دهیم
- He drives too recklessly
بیش از حد بی احتیاطی رانندگی می کند
- He played too slowly
او خیلی آرام بازی می کرد
- He is driving too fast
او خیلی سریع رانندگی می کند
- He is being too rude
او بیش از حد بی ادب است
مطالعه مقالات زیر پیشنهاد می شود: