در این درس به تفاوتهای دو فعل miss و lose که بسیار پرکاربرد هستند می پردازیم.
فرق miss و lose چیست؟
این دو فعل فقط از این جهت شبیه هستند که هر دو به نداشتن چیزی اشاره دارند. با این حال، وقتی چیزی را miss می کنیم یعنی دیر می کنیم، اما وقتی چیزی را lose می کنیم آن را گم کرده ایم.
همانطور که در بالا ذکر شد، وقتی چیزی را miss می کنیم، برای رسیدن به آن دیر کرده ایم. اگر کسی را miss کنیم، آرزوی حضور او را داریم زیرا مدت زیادی است که با او در تماس نبوده ایم.
به نمونه زیر نگاه کنید:
Damn it, I missed the train again.
لعنتی، باز هم قطار را از دست دادم.
اما «lose» عمدتاً به شکست خوردن و نداشتن چیزی یا کسی دیگر اشاره دارد. ممکن است بتوانید آن را پس بگیرید یا ممکن است آن را برای همیشه از دست داده باشید.
به نمونه های زیر توجه کنید:
I lost my grandmother last year.
پارسال مادربزرگم را از دست دادم.
I lost her but I found myself, so I feel happy.
من او را از دست دادم اما خودم را پیدا کردم، بنابراین احساس خوشحالی می کنم.
Guys, I think I’ve lost my book. Have you seen it around here?
بچه ها، فکر می کنم کتابم را گم کرده ام. آیا آن را در این اطراف دیده اید؟
شباهت ها بین loss و miss در انگلیسی
اساساً می توان گفت که هر دو به نرسیدن به چیزی یا شکست یا نداشتن چیزی اشاره دارند.
به نمونه های زیر دقت کنید:
I still cannot believe that Manchester United lost the game last night.
هنوز نمی توانم باور کنم که منچستریونایتد در بازی دیشب شکست خورد.
I don’t miss her, I miss the feeling.
دلم برایش تنگ نمی شود، دلم برای آن حس تنگ شده است.
آیا miss و lose قابل جایگزینی هستند؟
اگرچه می توان آنها را در موقعیت های مشابه استفاده کرد، اما نمی توان آنها را به جای یکدیگر استفاده کرد. ما نمی توانیم از «lose» برای حسرت حضور کسی استفاده کنیم یا نشان دهیم که به دلیل تأخیر به چیزی نرسیدیم.
مثال های زیر را مقایسه کنید:
Harry! We have missed the train to Hogwarts.
✓ هری! ما قطار به هاگوارتز را از دست داده ایم.
Harry! We have lost the train to Hogwarts.
همانطور که می بینید، جمله آخر درست نیست.
به مثال های زیر دقت کنید:
We went to the cinema last night. It was a great movie. We missed the first ten minutes.
دیشب رفتم سینما. فیلم عالی بود. ده دقیقه اول را از دست دادیم.
I lost my car keys and it took a while to find them.
کلیدهای ماشینم را گم کردم و پیدا کردنشان کمی طول کشید.
بنابراین این دو فعل در زبان انگلیسی چندین معنی متفاوت دارند. ابتدا به کاربردهای “miss” می پردازیم. به مکالمه زیر توجه کنید:
OK, I’m off.
باشه میرم
I’ll miss you.
دلم برات تنگ میشه
I’ll miss you too.
منم دلم برات تنگ میشه
Bye darling.
خداحافظ عزیزم.
Bye, bye.
خداحافظ
بنابراین برای توصیف احساسات غم انگیز وقتی کسی دیگر در کنار ما نیست، از «miss» استفاده می کنیم.
به مکالمه زیر توجه کنید:
Hi there!
سلام!
I missed you folks!
دلم براتون تنگ شده بود
Well, we certainly missed you.
خب، دل ما هم برات تنگ شده بود
«miss» همچنین میتواند به معنای «عدم برخورد به هدف» باشد. بنابراین ما می توانیم یک شکار را از دست بدهیم (miss a catch)، و می توانیم یک ضربه را از دست بدهیم (miss a shot).
به مثال های زیر توجه کنید:
Ah! I missed the shot.
آه! من ضربه از دست دادم.
The hunter missed the catch.
شکارچی شکار را از دست داد
پس در این معنی «miss» به معنای عدم تماس با چیزی یا کسی است.
به مکالمه زیر توجه کنید:
Take care!
مراقب باش!
Have you seen John?
جان را دیده ای؟
You just missed him.
دلت براش تنگ شده بود
Yes! I wanted to speak to him.
بله! می خواستم با او صحبت کنم.
به مکالمه دیگری توجه کنید:
Excuse me, could you tell me the way to the station?
ببخشید میشه راه ایستگاه رو بگید؟
Oh yeah. Go three blocks that way. It’ll be right in front of you. You can’t miss it.
اوه بله. سه بلوک از آن طرف برو. درست در مقابل شما خواهد بود. شما نمی توانید آن را از دست بدهید.
Thank you.
متشکرم.
به مکالمه زیر هم توجه کنید:
You want to leave now?
الان میخوای بری؟
Yes, if we leave now we’ll miss the rush hour. Oh right.
بله، اگر الان برویم، ساعت شلوغی را از دست خواهیم داد. درسته.
در آخر به مکالمه زیر توجه کنید:
Hello? Are you coming?
سلام؟ داری میای؟
Yes but I’m gonna be late. I missed the 9 o’clock train so I’ll catch the 10 o’clock.
بله ولی دیر میرسم من قطار ساعت 9 را از دست دادم پس قطار ساعت 10 را می گیرم.
All right. Well, I’ll see you soon then.
باشه. خب پس به زودی میبینمت
بنابراین دیدیم از «miss» استفاده می کنیم تا در مورد دیر رسیدن به چیزی صحبت کنیم. وقتی موفق به گرفتن هواپیما یا قطار نمی شویم، و آن را از دست می دهیم. به مثال زیر توجه کنید:
I want to find my gloves.
من می خواهم دستکش هایم را پیدا کنم
Hurry up or we’ll miss our bus.
عجله کنید وگرنه اتوبوس خود را از دست خواهیم داد.
استفاده از miss و loss به جای هم
در برخی از زبانها میتوانید از فعل Lose به جای miss استفاده کنید، اما این در انگلیسی اینگونه نیست. شما نمی توانید یک اتوبوس را lose کنید به این دلیل که lose وقتی استفاده می شود که چیزی را گم می کنیم، و نمی توانیم آن را پیدا کنیم. به مثال زیر توجه کنید:
What are you looking for?
دنبال چی میگردی؟
Oh I lost the remote.
اوه من ریموت رو گم کردم
This is the only key we have, so don’t lose it.
این تنها کلیدی است که ما داریم، پس آن را از دست ندهید.
Lose یک فعل بی قاعده است (lose / lost / lost)
حالا نکته قابل توجه این است اگر نتوانیم چیزی را پیدا کنیم، می توانیم با صفت missing بگوییم گم شده است. به مثالهای زیر توجه کنید:
Are you sure we have all the pieces?
آیا مطمئن هستید که ما همه قطعات را داریم؟
I don’t know. I think some might be missing.
من نمی دانم. من فکر می کنم ممکن است برخی گم شده اند.
One of my boots is missing.
یکی از چکمه های من گم شده است.
«missing» در این جملات صفت و به معنای گمشده است. به مثال زیر توجه کنید:
The cat is missing.
گربه گم شده است.
Look in the cupboard.
توی کمد نگاه کن
و اینجا جایی است که می تواند مشکل ساز شود زیرا ما عموماً از فعل «miss» برای گفتن اینکه چیزی را نداریم استفاده نمی کنیم. اما صفت missing برای چیزی که گم شده استفاده می شود:
My money is missing.
پولم گم شده است.
حالا بیایید به معنای دیگری از “lose” نگاه کنیم.
So who won the match? We lost, three nil.
پس چه کسی برنده مسابقه شد؟ اوه ما باختیم، سه صفر.
بنابراین Lose می تواند به معنای برعکس win باشد. به مکالمه زیر توجه کنید:
Heads or tails?
شیر یا خط؟
Heads.
شیر
Tails. You lose!
خط. تو باختی
بنابراین ما میتوانیم
یک بازی را ببازیم (lose a game)
یا تعادل خود را از دست بدهیم (lose our balance).
ما می توانیم کنترل خود را از دست بدهیم و عصبی شویم (lose our temper)
یا وزن کم کنیم (lose our weight).
سیاستمداران ممکن است در انتخابات شکست بخورند (lose an election).
به این مثالها توجه کنید:
Trump lost the elections
ترامپ در انتخابات شکست خورد
I should lose some weight
باید کمی وزن کم کنم
He lost his balance and fell down
تعادلش را از دست داد و افتاد
She easily loses her temper
به راحتی عصبی می شود
I missed the game on TV. I’m gonna watch the recording tonight.
بازی را از دستش دادم. امشب ضبط شده آن را تماشا می کنم.
My favorite team lost.
تیم مورد علاقه من شکست خورد.
خطاهای رایج در انگلیسی با دو فعل Lose و Miss
با اشیا از lost استفاده کنید:
I lost my keys!
I missed my keys.
کلیدهایم را گم کردهام
از lose برای بازی های ورزشی استفاده کنید:
My favorite soccer team lost 3-0 in the semifinal.
My favorite soccer team missed 3-0 in the semifinal.
تیم فوتبال مورد علاقه من در نیمه نهایی 3-0 شکست خورد
در حمل و نقل (پرواز، قطار، اتوبوس) از miss استفاده کنید.
I missed the 7:00 train, so I had to take the 8:00 one.
I lost the 7:00 train, so I had to take the 8:00 one.
من قطار ساعت 7 را از دست دادم، بنابراین مجبور شدم قطار ساعت 8 را سوار شوم.
I Lost My Flight.
I Missed My Flight.
پروازم را از دست دادم.
از miss برای فرصت ها و رویدادها استفاده کنید:
You missed a great English class yesterday!
You lost a great English class yesterday!
دیروز یک کلاس انگلیسی عالی را از دست دادید
ما همچنین برای صحبت در مورد احساس غم و اندوه وقتی کسی را نمی بینیم از miss استفاده می کنیم:
My brother moved to Australia last year. I really miss him!
My brother moved to Australia last year. I really lose him!
«برادرم سال گذشته به استرالیا مهاجرت کرد. واقعا دلم براش تنگ شده!»
مطالعه مقالات زیر پیشنهاد می شود: