فرق on time و in time در انگلیسی
این سوالی است که بارها دانشجویان در کلاسها پرسیده اند: چه زمانی باید از «in time» استفاده کنند و چه زمانی باید از «on time» استفاده کنند و تفاوت آنها چیست؟ تفاوت ظاهری این دو عبارت در املا و تلفظ اندک است، اما کاربرد بسیار متفاوتی دارند.
کاربرد on time
«on time» به این معناست که زمانی مشخص قرار است اتفاقی بیفتد، و در زمان برنامه ریزی شده اتفاق می افتد.
به عنوان مثال، اگر قطاری قرار است ساعت 11:30 صبح به ایستگاه برسد و در واقع ساعت 11:30 صبح برسد، آنگاه می گوییم که قطار on time است. به همین ترتیب، شخصی برای ساعت 3 بعد از ظهر برای یک مصاحبه شغلی برنامه ریزی کرده است و ساعت 2:55 بعد از ظهر می رسد و مصاحبه طبق برنامه از ساعت 15 شروع می شود. سپس می گوییم که آن شخص «on time» برای مصاحبه بوده و مصاحبه «on time» شروع شده است.
نکته: ما از صفت “punctual” برای توصیف شخصی استفاده می کنیم که همیشه به موقع برای هر جلسه یا تعهد دیگری حاضر است.
کاربرد in time
با این حال، برای اشاره به اتفاقی را که قبل از اینکه خیلی دیر شود اتفاق افتاده، از عبارت “in time” استفاده می کنیم.
به مثالهای زیر توجه کنید:
“Tom arrived at the airport just in time to catch his flight”. If Tom arrived any later, he would have missed his flight.
“تام درست به موقع به فرودگاه رسید تا به پروازش برسد.” اگر تام دیرتر می آمد، پروازش را از دست می داد.
“Jane did not get her dream job because she did not submit the application in time”.
جین به شغل رویایی خود دست نیافت زیرا درخواست را به موقع ارسال نکرد.
بنابراین، “in time” هر زمان که مهلتی برای چیزی وجود داشته باشد استفاده می شود. اگر آن ضرب الاجل را از دست دادید، می گوییم که شما دیر کردید.
عبارت “in the nick of time” به معنی سر بزنگاه
این یک عبارت رایج در زبان انگلیسی است و برای توصیف موقعیتی استفاده میشود که در آن ضربالاجل را رعایت میکنید یا از اتفاق بدی با زمان بسیار کم جلوگیری میکنید.
به مثالهای زیر توجه کنید:
I had to submit my assignment by 1.00 pm at the latest and I managed to email it to my tutor at 12.58 pm, just in the nick of time.
من باید حداکثر تا ساعت 13:00 تکلیفم را ارسال میکردم و در ساعت 12:58 بعد از ظهر موفق شدم سر بزنگاه آن را به معلمم ایمیل کنم.
Tom was very badly injured when he crashed his motorbike. The paramedics arrived in the nick of time to save his life.
تام وقتی با موتورش تصادف کرد خیلی آسیب دید. امدادگران به موقع و سر بزنگاه آمدند تا جان او را نجات دهند.
بنابراین، می توانید ببینید که چگونه تغییر یک حرف در حرف اضافه از “on” به “in” معنای کاملاً متفاوتی به ما می دهد.
تفاوت های کلیدی بین on time و in time
نکات زیر که به شما ارائه می شود برای تشخیص این تفاوتها بسیار مهم هستند:
- وقتی چیزی در زمان مورد انتظار یا تعیین شده اتفاق می افتد، یعنی طبق برنامه انجام می شود، از کلمه “on time” استفاده می کنیم. از سوی دیگر، “in time” برای نشان دادن به اندازه کافی زود، یعنی درست قبل از لحظه پایان یا قبل از انقضای زمان تعیین شده استفاده می شود.
- اصطلاح “on time” نشان دهنده وقت شناسی است، یعنی در زمان از پیش تعریف شده یا درست. در مقابل، «in time» نشانگر تأخیر و دیر رسیدن است.
- On time معمولاً با تعهدات و وظایف استفاده می شود. زمانی که باید گزارش دهید یا در زمان مورد نظر به جایی برسید، از کلمه “on time” استفاده می کنیم. برعکس، in time عمدتاً با ضربالاجلها استفاده میشود، به این معنا که وقتی باید کاری را در یک چارچوب زمانی خاص تکمیل کنید، از «in time» استفاده میکنیم.
- متضاد کلمه «on time» عبارت late است، در حالی که متضاد «in time» عبارت «too late» می باشد.
به مثال های زیر توجه کنید:
We left for the airport on time.
به موقع عازم فرودگاه شدیم.
I will reach the restaurant at 12 pm; please be on time.
ساعت 12 شب به رستوران می رسم. لطفا به موقع برسید
Don’t worry we’ll reach the hospital on time.
نگران نباشید به موقع به بیمارستان می رسیم
The flight was late today. However, it’s usually on time.
امروز پرواز تاخیر داشت. با این حال، معمولا به موقع است.
Joseph set the alarm, to wake up in time, to study for exams.
جوزف زنگ ساعت را تنظیم کرد تا به موقع از خواب بیدار شود، برای امتحانات درس بخواند.
The trimmer didn’t seem to be delivered in time, with the other stuff ordered online.
به نظر میرسد که ماشین اصلاح بهموقع تحویل داده نشده است، با سایر مواردی که آنلاین سفارش داده شده است.
We are sure that Joseph will finish the work in time.
ما مطمئن هستیم که جوزف کار را به موقع تمام خواهد کرد
Kate almost forgot to deliver the parcel. Luckily, she remembered in time.
کیت تقریبا فراموش کرده بود بسته را تحویل دهد. خوشبختانه او به موقع به یاد آورد.
مفهوم on time
«on time» برای اشاره به اینکه چیزی در زمان مورد انتظار اتفاق میافتد یا انجام میشود و دیر نشده است استفاده میشود.on time یعنی به موقع و در یک زمان خاص یا در یک زمان مشخص انجام می شود.
جمله های نمونه برای on time
The flight was on time.
پرواز به موقع انجام شد.
The class started on time.
کلاس به موقع شروع شد.
The meeting time is fixed at 11 am. You should come on time.
ساعت جلسه 11 صبح تعیین شده است. باید سر وقت بیایید
We did not reach at station on time because of traffic.
به دلیل ترافیک به موقع به ایستگاه نرسیدیم.
They reached at the airport on time.
به موقع به فرودگاه رسیدند.
مفهوم in time
“in time” برای اشاره به اینکه چیزی در زمانی زود اتفاق می افتد استفاده می شود. این بدان معناست که برخی از رویدادهای برنامه ریزی شده بدون تأخیر یا درست قبل از زمان مورد انتظار اتفاق می افتد.
جمله های نمونه از In Time
The boy may reach there in time.
ممکن است پسر به موقع به آنجا برسد.
The project will not complete in time.
پروژه به موقع کامل نمی شود.
I am sure that they will come here in time.
مطمئنم که به موقع به اینجا می آیند.
The workers come in time.
کارگران به موقع می آیند.
They will reach station in time.
به موقع به ایستگاه خواهند رسید.
تفاوت کلیدی بین on time و in time
از on time و in time در هر جمله ای برای اشاره به زمان استفاده می کنیم. اما این عبارات یکی نیستند. آنها معانی مختلفی دارند. در این قسمت ما تفاوت کلیدی بین on time و in time را مورد بحث قرار خواهیم داد.
- زمانی از کلمه “on time” استفاده می کنیم که چیزی در زمان مورد انتظار یا در زمان ثابت اتفاق افتاده باشد.
- زمانی از کلمه “in time” استفاده می کنیم که چیزی درست قبل از زمان مورد انتظار اتفاق افتاده باشد.
- “on time” برای وظایف یا تعهدات استفاده می شود. “in time” برای ضرب الاجل استفاده می شود.
- معنای مخالف «on time» دیر است. معنای مخالف “in time” خیلی دیر است.
چگونه این تفاوتها را به خاطر بسپاریم:
از بحث بالا می توان گفت که “on time” برای چیزی که در زمان مورد انتظار اتفاق افتاده است استفاده می شود. اما وقتی کاری درست قبل از زمان مورد انتظار انجام می شود، از «in time» استفاده می کنیم.
سوالات دانشجویان در مورد تفاوت on time و in time
برای بیان به موقع از in time استفاده کنیم یا on time؟
در انگلیسی “on time” برای اشاره در یک زمان خاص استفاده می شود. وقتی چیزی در زمان برنامه ریزی شده یا در زمان ثابت اتفاق می افتد، معمولاً از On time استفاده می کنیم.
موارد استفاده از In Time چیست؟
در انگلیسی “in time” برای اشاره به زمان کافی و زود هنگام استفاده می شود. وقتی چیزی در آخرین لحظه زمان برنامه ریزی شده اتفاق می افتد، از In time استفاده می کنیم.
چگونه به یاد داشته باشیم که آیا باید از On Time و In Time استفاده کنید؟
به یاد داشته باشید که «on time» برای چیزی به کار می رود که در زمان مورد انتظار اتفاق افتاده است. اما وقتی کاری درست قبل از زمان مورد انتظار انجام می شود، از «in time» استفاده می کنیم.
مطالعه مقالات زیر پیشنهاد می شود: