زبان انگلیسی شامل تعداد بسیار زیاد و رو به رشدی از کلمات است. تقویت دایره لغات خود با یادگیری لغات جدید ممکن است دشوار به نظر برسد؛ اما اگر پیشوندها و پسوندهای رایج زبان انگلیسی را بدانید، کلمات بسیار بیشتری را درک خواهید کرد. تسلط بر پیشوندها و پسوندهای رایج مانند یادگیری یک کد است.
پس از شکستن کد، نه تنها میتوانید کلمات را درستتر هجی کنید، بلکه میتوانید کلمات ناآشنا را نیز تشخیص دهید و شاید حتی تعریف کنید. پیشوندها بخشهایی از کلمه هستند که به پیش از کلمه اضافه میشوند و نوع (class of the base) آن را تغییر نمیدهند؛ اما پسوندها بخشهایی از کلمه هستند که به پس از کلمه اضافه میشوند و نوع (class of the base) آن را تغییر میدهند.
پیشوندها یا prefixes در انگلیسی
پیشوند یا به عبارتی دیگر «prefix» بخشی از کلمه است که به ابتدای کلمۀ دیگر اضافه میشود تا معنای جدیدی ایجاد کند. پیشوندهای رایج در جدول زیر را مطالعه کنید.
نکته: قانون اصلی که باید هنگام اضافهکردن پیشوندها به یک کلمه به خاطر بسپارید این است که حروفی را اضافه یا هیچ حرفی را حذف نکنید.
پسوندها یا suffixes در انگلیسی
پسوند یا به عبارتی دیگر «suffixes» بخشی از کلمه است که به انتهای کلمۀ دیگر اضافه می شود تا معنای جدیدی ایجاد کند. قوانین پسوند را در کادرهای زیر مطالعه کنید.
قانون اول: پسوند «-ness» و «-ly»
وقتی که پسوندهای «-ness» و «-ly» به کلمهای اضافه میکنید، املای کلمه تغییر نمیکنید. مثلا:
- Dark + ness = darkness: تاریکی
- Scholar + ly = scholarly: علمی
نکته: البته استثناهایی نیز برای قانون اول وجود دارد:
اگر کلمهای به «y» ختم میشود، ابتدا «y» را به «i» تغییر میدهیم و سپس پسوندهای «-ness» و «-less» به آن اضافه میکنیم.
مثلا:
- Ready + ly = readily: به راحتی
- Happy + ness = happiness خوشبختی/ شادی
قانون دوم: پسوندهایی که با مصوت (vowel) شروع میشوند.
وقتی پسوندی با مصوت شروع میشود، ابتدا حرف «e» را از انتهای کلمۀ اصلی حذف کنید و سپس پسوند را به آن اضافه کنید.
- Care + ing = caring: مراقبت
- Use + able = usable: قابل استفاده
نکته: البته استثناهایی نیز برای قانون دوم وجود دارد:
وقتی کلمه به «ce» و «ge» ختم میشود و اگر پسوند با حروف «a» و «o» شروع میشود، حرف «e» را نگهدارید و حذف نکنید. مثلا:
- Replace + able = replaceable: قابل تعویض
- Courage + ous = courageous: شجاع/ با جرات
قانون سوم: پسوندهایی که با صامت (consonant) شروع میشوند.
وقتی پسوندی با صامت شروع میشود، حرف «e» را از انتهای کلمۀ اصلی نگهدارید و حذف نکنید. مثلا:
- Care + ful = careful: با احتیاط
- Care + less = careless: بیاحتیاط
نکته: البته استثناهایی نیز برای قانون سوم وجود دارد.
مثلا:
- True + ly = truly: به درستی
- Argue + ment = argument: بحث و جدل
قانون چهارم: کلماتی که به «صامت + y» ختم میشوند.
وقتی که کلمهای به «صامت + y» ختم میشود، ابتدا «y» را «i» تغییر دهید و سپس پسوندی که با «i» شروع نمیشود را به آن اضافه کنید.
مثلا:
- Sunny + er = sunnier: آفتابی تر
- Hurry + ing = hurrying: عجله
قانون پنجم: پسوندهایی که با مصوت (vowel) شروع میشوند.
اگر پسوندی با مصوت شروع میشود، مصوت آخر کلمه را دوبرابر کنید تنها در صورتی که: 1)کلمه فقط یک بخش دارد یا تاکید آن بر بخش آخر است و 2)بخش آخر کلمه از «یک صامت + یک مصوت» تشکیل شده باشد.
مثلا:
- Tan + ing = tanning (کلمۀ تک بخشی): برنزه/ برنزه کردن
- Regret + ing = regretting (تاکید بر بخش آخر کلمه است و بخش آخر از «یک صامت + یک مصوت» تشکیل شده است): پشیمانی/ افسوس خوردن
- Cancel + ed = cancelled (تاکید بر بخش آخر کلمه نیست): لغو شده
- Prefer + ed = preferred (بخش آخر کلمه از «یک صامت + یک مصوت» تشکیل شده است): ترجیح داده شده/ ارجح
مثالهایی برای پیشوندها و پسوندهای انگلیسی
-افعال
«پیشوند + فعل = فعل»
مثال | معنی | پیشوند |
Disappear, disallow, disarm, disconnect, discontinue
ناپدید شدن، غیر مجاز کردن، خلع سلاح، قطع کردن، قطع کردن | …. نبودن، متضاد … | Dis- |
Overbook, oversleep, overwork
بیش از حد رزرو پذیرفتن، بیش از حد خوابیدن، بیش از حد کار کردن | بسیار زیاد | Over- |
Mislead, misinform, misidentify
گمراه کردن، اطلاعات نادرست، شناسایی نادرست | اشتباه/ غلط | Mis- |
Unbend, uncouple, unfasten
آزاد کردن، رها کردن، باز کردن | نبودن/ نداشتن/ غیرقابل … | Un- |
Restructure, revisit, reappear, rebuild, refinance
بازسازی، بازنگری، ظهور مجدد، بازسازی، تامین مالی مجدد | دوباره/ تکرار/ مجدد | Re- |
Outperform, outbid
پیشی گرفتن، پیشی گرفتن | بیشتر یا بهتر از بقیه | Out- |
Befriend, belittle
دوست شدن، کوچک شمردن | ساختن یا باعث شدن | Be- |
Co-exist, co-operate, co-own
همزیستی، همکاری کردن، مشارکت داشتن | با یکدیگر | Co- |
Devalue, deselect
بی ارزش کردن، لغو انتخاب کردن | تضاد …. انجام دادن | De- |
Foreclose, foresee
طرد کردن، پیش بینی کردن | زودتر، پیشین | Fore- |
Interact, intermix, interface
تعامل، ترکیب، رابط | میانه/ میانجی | Inter |
Pre-expose, prejudge, pretest
پیش داوری، پیش داوری، پیش آزمون | پیش … | Pre |
Subcontract, subdivide
قرارداد فرعی، تقسیم کردن | زیر … | Sub |
Transform, transcribe, transplant
تبدیل، رونویسی، پیوند | انتقال دادن/ بیش از | Trans- |
Underfund, undersell, undervalue, underdevelop
کمبود بودجه، کم فروشی، کم ارزش کردن، توسعه نیافتن | کافی نبودن/ زیر … | Under- |
*** پسوند برای تشکیل افعال به معنای «علت بودن» استفاده می شود.
مثال | پسوند |
Stabilise, characterise, symblise, visualise, specilase
تثبیت کردن، مشخص کردن، نمادسازی، تجسم کردن، تخصصی کردن | -ise |
differentiate, liquidate, pollinate, duplicate, fabricate
تمایز، انحلال، گرده افشانی، تکرار، ساختن | -ate |
classify, exemplify, simplify, justify
طبقه بندی کردن، مثال زدن، ساده کردن، توجیه کردن | -fy |
awaken, fasten, shorten, moisten
بیدار کردن، محکم کردن، کوتاه کردن، مرطوب کردن | -en |
-اسمها
رایجترین پیشوندهای اسمسازی که در زبان انگلیسی استفاده میشود «co-» و «sub» است. رایجترین پسوندها نیز «-tion»، «-ity»، «-er»، «-ness»، «-ism»، «-ment»، «-ant»، «-ship»، «-age»، «-ery». اما رایجترین وند اسمساز در انگلیسی «-tion» است.
«پیشوند + اسم = اسم»
مثال | معنی | پیشوند |
anticlimax, antidote, antithesis
ضد اوج، پادزهر، ضد و نقیض | ضد/ متضاد | Anti- |
autobiography, automobile
زندگی نامه خود، خودرو | خود … | Auto- |
bilingualism, biculturalism, bi-metalism
دوزبانگی، دوفرهنگی، دو فلزی | دوعدد | Bi- |
co-founder, co-owner, co-descendant
هم بنیانگذار، هم مالک، هم نسل | با همدیگر | Co- |
counter-argument, counter-example, counter-proposal
استدلال متقابل، مثال متقابل، مخالف پیشنهاد | مخالف/ متقابل | Counter- |
discomfort, dislike
ناراحتی، دوست نداشتن | متضاد | Dis- |
ex-chairman, ex-hunter
رئیس سابق، شکارچی سابق | سابق | Ex- |
hyperinflation, hypersurface
ابر تورم، ابر سطحی | مفرط/ ابر | Hyper- |
inattention, incoherence, incompatibility
بی توجهی، عدم انسجام، ناسازگاری | متضاد | In- |
inpatient
بستری | درون | In- |
interaction, inter-change, interference
تعامل، تغییر متقابل، تداخل | میانه | Inter- |
Kilobyte
کیلوبایت | هزار/ کیلو | Kilo- |
malfunction, maltreatment, malnutrition
سوء عملکرد، بدرفتاری، سوء تغذیه | بد/ سوء | Mal- |
Megabyte
مگابایت | میلیون/ مگا | Mega- |
misconduct, misdeed, mismanagement
بد رفتاری، سوء رفتار، سوء مدیریت | اشتباه/ بد/ غلط | Mis- |
mini-publication, mini-theory
مینی انتشارات، مینی تئوری | کوچک/ مینی | Mini- |
monosyllable, monograph, monogamy
تک هجا، تک هجایی، تک همسری | تک | Mono |
neo-colonialism, neo-impressionism
استعمار نو، نئو امپرسیونیسم | جدید | Neo- |
Outbuilding
ساخت و ساز | جدا | Out- |
Polysyllable
چند هجایی/ چندبخشی | چند | Poly- |
pseudo-expert
شبه کارشناس | غلط/ شبه | Pseudo- |
re-organisation, re-assessment, re-examination
سازماندهی مجدد، ارزیابی مجدد، بررسی مجدد | دوباره/ تکرار/ مجدد | Re- |
semicircle, semi-darkness
نیم دایره، نیمه تاریکی | نیمه | Semi- |
subset, subdivision
زیر مجموعه، زیرمجموعه | زیر | Sub- |
superset, superimposition, superpowers
ابرمجموعه، انطباق، ابرقدرت | بیشتر/ بالای … | Super- |
Surtax
مازاد مالیات | فرا/ بیشتر/ مازاد | Sur- |
Telecommunications
مخابرات | دور | Tele- |
Tripartism
سه جانبه گرایی | سه | Tri- |
Ultrasound
سونوگرافی | فراتر | Ultra- |
underpayment, under-development, undergraduate
کم پرداختی، توسعه نیافتگی، دوره کارشناسی | پایین، خیلی کم | Under- |
vice-president
معاون رئيس جمهور | قائم مقام | Vice- |
extra-curricular
فوق برنامه | بیرون/ فوق | Extra- |
Homosexual
همجنسگرا | یکی/ مشابه | Homo- |
Midwinter
نیمه زمستان | نیمه | Mid- |
Omnivore
همه چیز خوار | همه | Omni- |
Decathlon
ده گانه | ده برابر چیزی | Deca- |
Gigawatt
گیگاوات | یک میلیارد برابر چیزی | Giga- |
Decilitre
دسی لیتر | یک دهم چیزی | Deci- |
Centimetre
سانتی متر | یک صدم چیزی | Centi- |
Millimetre
میلی متر | یک هزارم چیزی | Milli- |
micro-organism
میکروارگانیسم/ ریز اندامگان | یکی میلیون چیزی (همچنین به معنای بسیار کوچک است) | Micro- |
«پسوند + فعل = اسم»
مثال | معنی | پسوند |
alteration, demonstration
expansion, inclusion, admissionتغییر، تظاهرات بسط، شمول، پذیرش | فعالیت/ نمونۀ … | -tion
-sion |
advertiser, driver
computer, silencerتبلیغ کننده، راننده | | |
کامپیوتر (رقابتکننده)، صدا خفه کنشغل/ کاری که شخص یا چیزی انجام میدهد-er
development, punishment, unemployment
توسعه، مجازات، بیکاری
-mentassistant, consultant
فعالیت/ نمونۀ …
student
دستیار، مشاور
دانشجو (دانشآموز)شغل/ کاری که شخص انجام میدهد
-ant
-ent
breakage, wastage, package
شکستگی، هدر رفتن، بسته بندی
فعالیت/ نتیجۀ …-age
denial, proposal, refusal, dismissal
انکار، پیشنهاد، امتناع، اخراج
-alpreference, dependence, interference
فعالیت/ نتیجۀ …
attendance, acceptance, endurance
ترجیح، وابستگی، دخالت
حضور، پذیرش، استقامتفعالیت/ نتیجۀ …
-ence
-ance
bribery, robbery, misery
refinery, bakery
رشوه، دزدی، بدبختی
پالایشگاه، نانواییفعالیت/ نمونۀ …/ مکان …-ery/-ry
acting, showing, eating, cherishing, memorizing
بازیگری، نشان دادن، خوردن، گرامی داشتن، حفظ کردن
بیانگر یک عمل، یک ماده یا یک مصدر است-ing
«پسوند + اسم = اسم»
مثال | معنی | پسوند |
astronomer, geographer
ستاره شناس، جغرافی دان | شغل | -er |
Marxism, Maoism, Thatcherism
مارکسیسم، مائوئیسم، تاچریسم | مکتب … | -ism |
friendship, citizenship, leadership
دوستی، شهروندی، رهبری | حالت … | -ship |
baggage, plumage
چمدان، پر | مجموعۀ … | -age |
colleagues, studies, vehicles
همکاران، مطالعات، وسایل نقلیه | جمع کلمات | -s/ -es |
«پسوند + صفت = اسم»
مثال | معنی | پسوند |
ability, similarity, responsibility, curiosity
توانایی، شباهت، مسئولیت، کنجکاوی | حالت یا کیفیت وجود | -ity |
darkness, preparedness, consciousness
تاریکی، آمادگی، آگاهی | حالت یا کیفیت وجود | -ness |
urgency, efficiency, frequency
فوریت، کارایی، فرکانس | حالت یا کیفیت وجود | -cy |
-صفات
صفات بسیاری با استفاده از «انواع کلمه + پسوند» ساخته میشوند. صفات همچنین ممکن است با استفاده از صفات دیگر نیز ساخته شوند؛ به ویژه با استفاده از پیشوندهای منفی (un-, in- and non-). رایجترین پسوندهای صفتساز به این صورت هستند: -al, -ent, -ive, -ous, -ful, -less
«پسوند + فعل/ اسم = صفت»
مثال | پسوند |
central, political, national, optional, professional
مرکزی، سیاسی، ملی، اختیاری، حرفه ای | -al |
different, dependent, excellent
متفاوت، وابسته، عالی | -ent |
attractive, effective, imaginative, repetitive
جذاب، موثر، تخیلی، تکراری | -ive |
continuous, dangerous, famous
مستمر، خطرناک، معروف | -ous |
beautiful, peaceful, careful
زیبا، آرام، مراقب | -ful |
endless, homeless, careless, thoughtless
بی پایان، بی خانمان، بی خیال، بی فکر | -less |
drinkable, countable, avoidable
قابل نوشیدن، قابل شمارش، قابل اجتناب | -able |
hourly, weekly, monthly, stately
ساعتی، هفتگی، ماهانه، باشکوه | -ly |
Iranian, Canadian
ایرانی، کانادایی | -ian |
Selfish
خود شیفته | -ish |
«پسوند + صفت = صفت»
مثال | معنی | پسوند |
bigger, stronger, sharper, taller
بزرگتر، قوی تر، تیزتر، بلندتر | صفت تفضیلیساز | -er |
strongest, tiniest, tallest, bravest
قوی ترین، ریزترین، بلندترین، شجاع ترین | صفت عالیساز | -est |
reversible, terrible
برگشت پذیر، وحشتناک | صفتساز | -ible |
Energetic
پرانرژی | صفتساز | -ic |
Methodical
روشمند | صفتساز | -ical |
«پیشوند منفیساز + صفت = صفت»
مثال | پیشوند |
unfortunate, uncomfortable, unjust
تاسف، ناراحت کننده، ناعادلانه | Un- |
immature, impatient, improbable, inconvenient, irreplaceable, illegal
نابالغ، بی حوصله، غیر محتمل، ناخوشایند، غیر قابل تعویض، غیرقانونی | Im-/in-/ir-/il- |
non-fiction, non-political, non-neutral
غیر داستانی، غیر سیاسی، غیر خنثی | Non- |
disloyal, dissimilar, dishonest
بی وفا، بی شباهت، ناصادق | Dis- |
-قیدها
«پسوند -ly + صفت = قید»
مثال | پسوند |
eerily, happily, lazily
ترسناک، خوشحال، تنبل | -ly |
«پسوند + اسم = قید»
مثال | پسوند |
Clockwise
ساعت گرد | -wise |
Northward
به سمت شمال | -ward |
گاهی اوقات صفات ترکیبی از پیشوند و پسوند هستند.
مثلا:
صفت:
uncomfortable, unavoidable, unimaginative, inactive, semi-circular
ناخوشایند، اجتناب ناپذیر، بیخیال، غیرفعال، نیمدایرهای
اسم:
disappointment, misinformation, reformulation
ناامیدی، اطلاعات غلط، فرمول مجدد
واژهسازی یا word formation
در انگلیسی نوشتاری رسمی از اسمها بیشتر از افعال استفاده میکنند. به عنوان مثال، judgement به جای judge، development به جای develop، admiration به جای admire.
There appeared to be evidence of differential treatment of children.
به نظر میرسد شواهدی از رفتار متفاوت با کودکان وجود دارد.
This is reflected in our admiration for people who have made something of their lives, sometimes against great odds, and in our somewhat disappointed judgment of those who merely drift through life.
این در تحسین ما نسبت به افرادی که در زندگی خود چیزی را ساختهاند، گاهی بر خلاف شانسهای بزرگ، و در قضاوت تا حدی ناامیدکننده ما در مورد کسانی که صرفاً در زندگی سرگردان هستند، منعکس میشود.
All airfields in the country would be nationalised, and the government would continue with the development of new aircraft as recommended by the Brabazon Committee.
تمام فرودگاههای کشور ملی میشوند و دولت طبق توصیۀ کمیتۀ برابازون به توسعۀ هواپیماهای جدید ادامه میدهد.
نکته: دقت کنید که در هنگام استفاده از اسم به جای فعل، از عبارات حرف اضافه میشود؛
به عنوان مثال عبارت حرف اضافۀ of:
judgment of those
قضاوت آنها
treatment of children
درمان کودکان
development of new aircraft
توسعۀ هواپیماهای جدید
پسوند «-tion» رایجترین پسوندی است که به این شیوه از آن استفاده میشود. به عنوان مثال: alteration, resignation به ترتیب به معنای «تغییر» و «استعفا».
هرچند موارد دیگر بدین صورت است:
-ity ability, similarity, complexity;
توانایی، شباهت، پیچیدگی
-ness blindness, darkness, preparedness;
نابینایی، تاریکی، آمادگی
-ment development, encouragement;
توسغه، تشویق
-ship friendship;
دوستی
-age mileage;
مسافت پیموده شده
-ery robbery, bribery;
سرقت، رشوه
-al arrival;
ورود
-ance assistance, resemblance;
کمک، شباهت
هجای آمریکایی
بین انگلیسی بریتانیایی و آمریکایی تفاوتهایی در املا وجود دارد. در اینجا چند تفاوت رایج وجود دارد:
معنی | انگلیسی بریتانیایی | انگلیسی آمریکایی |
تجزیه و تحلیل کردن | Analyse | Analyze |
سفرکرده/ سفر | Travelled/ travelling | Traveled/ traveling |
دفاع | Defence | Defense |
تمدن | Civilization | Civilization |
مرکز | Centre | Center |
طنز | Humour | Humor |
گفتگو | dialogue | Dialog |
همخانوادهها در انگلیسی
«خانوادههای واژهها» گروههایی از کلمات هستند که پسوندهای مختلفی به ریشۀ یک کلمه اضافه شدهاند. یادگیری همۀ خانوادههای کلمات در انگلیسی بسیار دشوار است؛ اما دانستن چند خانوادۀ کلمۀ رایج میتواند به شما در یادگیری الگوهای املایی و معانی پیشوند و پسوند رایج کمک کند. امتحانات انگلیسی اغلب از دانشآموزان میخواهد که کلمات را با اضافهکردن پیشوندها و پسوندهای مناسب «تبدیل» کنند.
بنابراین، آشنایی با پیشوندها و پسوندها میتواند به مهارتهای امتحانی و همچنین واژگان شما کمک کند. خانوادههای کلمات زیر نشان میدهند که چگونه کلمات ریشه میتوانند برای ایجاد اشکال مختلف با معانی مشابه تغییر شکل دهند.
قید | صفت | اسم | فعل |
Successfully
با موفقیت | Successful
موفق | Success
موفقیت | Succeed
موفق شدن |
Especially
مخصوصا | Special
مخصوص | Specialism
تخصص گرایی | Specialize
تخصص یافتن |
Attractively
جاذب | Attractive
جذاب | Attraction
جذب | Attract
جذب کردن |
Surprisingly
به طور شگفتآور | Surprising
شگفت انگیز | Surprise
شگفت | Surprise
شگفت زده کردن |
آیا علامت خط تیره (-) بگذاریم یا خیر؟
در بیشتر موارد زمانی که یک پیشوند به کلمهای اضافه میشود نیازی نیست که از خط تیره استفاده کنید. هرچند در برخی موقعیتهایی که نیاز هست معنای کلمه واضحتر شود و از گیجی جلوگیری شود میتوان از علامت خط تیره استفاده کرد.
یکی از این موارد زمانی است که پیشوند با حرفی پایان مییابد که کلمۀ اصلی با آن آغاز میشود؛ مثلا: co–owner . اگر در چنین موقعیتی از خط تیره استفاده نکنیم تلفظ کلمه تغییر میکند و فهم آن سختتر میشود. بنا به این دلیل co-owner بسیار واضحتر از coowner است.
گیجی زمانی که کلمه دو معنا دارد نیز میتواند اتفاق بیوفتد. به عنوان مثال remark به معنای «تذکر» است؛ درحالی که re-mark به معنای «تصحیح و نمرهدهی دوبارۀ امتحان» است. استفاده از علامت خط تیره در چنین موقعیتی باعث اجتناب از گیجی میشود.
علامت خط تیره به همراه پیشوند قبل از اسم خاص نیز میآید. به عنوان مثال: un-American به معنای غیرآمریکایی و anti-British به معنای ضد انگلیسی. و در نهایت پیشوندهای «ex-, self- and co-» نیز اغلب به همراه علامت خط تیره ظاهر میشوند.
مطالعه مقالات زیر پیشنهاد می شود: