در انگلیسی حدود ده فعل پرکاربرد وجود دارد که grow یکی از آنهاست. در این درس به ترکیب و کالوکیشن های فعل grow در انگلیسی می پردازیم.
Grow stronger
قوی تر شدن
Exp: Our friendship has grown stronger with each passing year.
دوستی ما هر سال که می گذرد قوی تر می شود.
Grow well
رشد کردن
Exp: The student has been growing so well in her studies.
دانش آموز در تحصیلات خود به خوبی رشد کرده است.
Grow together
باهم رشد کردن
Exp: We will grow together.
ما با هم رشد خواهیم کرد.
Grow up together
باهم بزرگ شدن
Exp: My older siblings and I all grew up together.
من و خواهران و برادران بزرگترم با هم بزرگ شدیم
Grow older
پیر شدن
Exp: As you grow older, your spine shortens by about an inch.
با افزایش سن، ستون فقرات شما حدود یک اینچ کوتاه می شود.
Grow wiser
عاقل تر شدن
Exp: Although we grow wiser with age, our body’s natural process is to begin slowing itself down.
اگرچه ما با افزایش سن عاقل تر می شویم، اما روند طبیعی بدن ما شروع به کند کردن سرعت خود می کند.
Grow hair
رشد موها
Exp: Here are 13 ways to promote hair growth and help your hair grow more quickly.
در اینجا 13 روش برای تقویت رشد مو و کمک به رشد سریعتر موها آورده شده است.
grow a beard /grow a moustache
ریش / سبیل گذاشتن
Exp: The manager grows a beard to get promoted.
مدیر ریش می گذارد تا ارتقا بگیرد
Grow fruit
پرورش میوه
Exp: The farm will continue to grow fruit for its range of jam.
مزرعه به پرورش میوه برای طیف محصولات مربای خود ادامه خواهد داد
Grow wheat
کاشت گندم
Exp: The ground was not suitable for growing wheat on but barley was another matter.
زمین برای کشت گندم مناسب نبود اما جو فرق می کرد.
leisure time grows
افزایش اوقات فراغت
Exp: Leisure time has remained more or less constant over these years.
اوقات فراغت در طول این سالها کم و بیش ثابت باقی مانده است.
Grow 2 inches
رشد در حد دو اینچ
Exp: Is it normal to grow only 2 inches a year during puberty?
آیا رشد تنها 2 اینچ در سال در دوران بلوغ طبیعی است؟
Grow out
رشد کامل و زیاد
Exp: I’ve decided to grow my hair out
تصمیم گرفته ام موهایم را بلند کنم
Grow out of something
بی علاقه شدن
Exp: He wants to be a rapper, but I think he’ll grow out of it.
او میخواهد رپر شود، اما فکر میکنم به این کار بی علاقه شود.
Grow out of clothes
کوچک شدن لباس
Exp: Our kids are growing fast and they quickly grow out of their clothes.
بچه های ما به سرعت رشد می کنند و به سرعت لباس هایشان کوچک می شوند.
grow out of the habit of + ing
ترک عادت
Exp: At last, our little boy has grown out of the habit of sucking his thumb.
فرزند کوچک ما عادت مکیدن انگشت را ترک کرده است
Grow quickly
رشد سریع
Exp: A small cash prize can grow quickly and help home plans.
یک جایزه نقدی کوچک می تواند به سرعت رشد کند و به برنامه های خانه کمک کند.
Grow slowly
رشد کند و آهسته
Exp: You need to grow slowly but nobody wants to do anything slowly now.
شما باید به آرامی رشد کنید، اما هیچکس نمیخواهد کاری را آهسته انجام دهد.
Begin to grow
شروع به رشد کردن
Exp: Our business has begun to grow.
بیزنس ما شروع به رشد کرده است.
Grow apart
دور و جدا شدن
Exp: My wife and I have grown apart over the years.
من و همسرم در طول این سال ها از هم جدا شده ایم.
Grow back
رشد مجدد
Exp: His eyebrows never grew back after the accident.
ابروهایش بعد از تصادف دیگر رشد نکردند.
Grow on
به تدریج برای کسی جذاب تر شدن
Exp: The tune grows on you.
آهنگ کم کم مورد علاقه تو می شود
Grow into
تبدیل شدن / بزرگ شدن
Exp: Rome began as a city and grew into a huge empire
رم به عنوان یک شهر شروع شد و به یک امپراتوری بزرگ تبدیل شد.
Exp: He would grow into the uniform
او بزرگ می شود و این یونیفرم اندازه اش می شود.
Exp: I will grow into this position
من برای انجام این شغل رشد خواهم کرد
Grow
رشد و افزایش آمار و ارقام یا جمعیت
Exp: Population is really growing
جمعیت واقعا در حال افزایش است
Exp: She grew up in Canada.
او در کانادا بزرگ شد.
Money doesn’t grow on the tree
پول علف خرس نیست
Exp: My daughter Claire wants a car for her 17th birthday, but I can’t afford it. Money doesn’t grow on trees!
دخترم کلر برای تولد 17 سالگی خود ماشین می خواهد، اما من توان خرید آن را ندارم. پول علف خرس نیست!
مطالعه مقالت زیر پیشنهاد می شود: