در این درس به کاربرد و کالوکیشن های فعل advice در انگلیسی می پردازیم:
Take someone’s advice
نصیحت کسی را استفاده کردن، به توصیه کسی عمل کردن
If you had taken my advice, you wouldn’t have lost all your money.
اگر به توصیه من عمل می کردید، تمام پول خود را از دست نمی دادید.
Can I give you a piece of advice? >Sure. Any advice would be greatly appreciated.
آیا می توانم نصیحتی به شما کنم؟ > حتما. هر توصیه ای بسیار قدردانی خواهد شد
A piece of advice
یک نصیحت
نکته: بسیاری از اسامی غیرقابل شمارش از جمله advice با واژه piece جمع بسته می¬شوند:
Two pieces of advice.
هر نصیحتی/ توصیهای بسیار مورد امتنان خواهد¬بود.
Any advice would be greatly appreciated
از هر توصیهای قدردانی خواهد¬شد
Matt knows what he’s talking about. He has a lot of experience in dealing with this kind of situation so we can’t afford to ignore his advice.
مت می داند که در مورد چه چیزی صحبت می کند. او تجربه زیادی در برخورد با این نوع شرایط دارد، بنابراین ما نمی توانیم توصیه او را نادیده بگیریم.
deal with the situation
برخورد با شرایط / پرداختن به یک وضعیت
X can’t afford to ignore someone’s advice
Xنمی¬تواند توصیه/ نصیحت کسی را نادیده بگیرد.
We’re not sure if our plan to start up a new fast-food restaurant in this area is likely to succeed or not and we would welcome your advice on the matter.
ما مطمئن نیستیم که آیا برنامه ما برای راه اندازی یک رستوران فست فود جدید در این منطقه احتمالاً موفق خواهد بود یا نه و از راهنمایی شما در این زمینه استقبال می کنیم.
Start up a restaurant
راه اندازی یک رستوران
X is likely to succeed
احتمالاً X موفق خواهد بود.
Welcome sb’s advice on the matter
من از راهنمایی/مشاوره شما دراین زمینه استقبال می¬کنم.
Jim had no close friends, so he had no one to turn to for advice when he needed it most.
جیم هیچ دوست صمیمی نداشت، بنابراین کسی را نداشت که در مواقعی که بیشتر به آن نیاز داشت برای مشاوره به او مراجعه کند.
Turn to sb for advice
برای مشاوره به کسی مراجعه کردن.
ignoring advice
نادیده گرفتن توصیه/نصیحت
giving advice
نصیحت دادن
accepting advice
پذیرش نصیحت
He simply won’t listen to any advice from me.
او اصلاً به هیچ یک از توصیه های من گوش نمی دهد.
He just follows his parents’ advice blindly.
او فقط به توصیه های پدر و مادرش کورکورانه عمل می کند
They just completely disregarded my advice.
آنها توصیه من را کاملاً نادیده گرفتند.
My offer of advice is still open.
پیشنهاد من در مورد این توصیه هنوز پابرجاست.
Sam’s 16 and is actually very good at taking advice.
سام 16 ساله است و در واقع در گوش دادن به نصایح خیلی خوب است
Heed my advice — or take the consequences!
به توصیه من توجه کنید – یا عواقب آن را بپذیرید
Listen to any advice from sb
به هر نصحیت کسی کند گوش دادن/ توجه کردن.
Follow sb’s advice blindly
نصایح کسی را کورکورانه دنبال کردن
X completely disregards sb’s advice
کاملا نصیحت کسی را نادیده می¬گیرد X
My offer of this advice is still open
پیشنهاد من در مورد این توصیه هنوز پابرجاست
X is very good at taking advice
X در گوش دادن به نصایح خیلی خوب است.
Heed sb’s advice or take the consequences
به توصیه کسی توجه کردن یا عواقب آن¬را پذیرفتن
Or=otherwise
Heed= pay attention to=listen to
He went back to work against the advice of his doctor. He should have stayed off longer.
او برخلاف توصیه پزشکش به سر کار بازگشت. او باید بیشتر در مرخصی می ماند.
X is against the advice of Y
X برخلاف توصیه Y عمل می¬کند.
I bought some technology shares on the advice of my brother, who’s an accountant.
من به توصیه برادرم که حسابدار است سهام فناوری خریدم.
Technology shares
سهام
X does sth on the advice of Y
X کاری را به توصیه Y انجام می دهد.
We went to India in July: against the advice of all our friends who told us to wait till February when the weather would be cooler.
ما در ماه جولای به هند رفتیم؛ برخلاف توصیه همه دوستانمان که به ما میگفتند تا فوریه که هوا خنک تر شود صبر کنید.
Can you give me some advice on/about where to find a good hotel in Rome?
آیا می توانید مرا در مورد اینکه کجا هتل خوبی در رم پیدا کنم راهنمایی کنید؟
X gives advice on ….
X در مورد چیزی مشاوره می¬دهد/ راهنمایی می کند.
My advice to you would be to go and see your solicitor first before doing anything.
توصیه من به شما این است که قبل از هر کاری ابتدا به وکیل خود مراجعه کنید.
My advice to you is to + V
نصیحت/ توصیه من به شما این است که …
6Here’s a leaflet with some good advice on/about starting your own business.
اینجا جزوهای با توصیه های خوب در مورد راه اندازی کسب و کارتان وجود دارد.
The legal system is so complex nowadays that it is often impossible to understand it without professional advice.
سیستم حقوقی امروزه آنقدر پیچیده است که درک آن بدون مشورت حرفه ای اغلب غیرممکن است.
It is impossible to understand X without professional advice
درک X بدون مشورت حرفه¬ای غیرممکن است.
professional advice
مشورت حرفه ای
I often ask my teacher for advice when I have a big decision to make. He’s full of good/sound advice based on common sense.
من اغلب وقتی تصمیم بزرگی دارم از معلمم راهنمایی می خواهم. او سرشار از توصیه های خوب / منطقی مبتنی بر عقل سلیم است.
Make decision
تصمیم گرفتن
Take a decision
تصمیم گرفتن (عبارت سطح بالا، برای کارهای مهم)
X is full of sound advice
نصیحت قابل اعتماد، توصیه منطقی
X is based on common sense
X مبتنی بر عقل سلیم است.
sound advice = good advice
I’ve been given contradictory advice by two different financial advisors — one told me to sell my shares while the other told me to hold onto them. What am I supposed to do?
دو مشاور مالی مختلف به من توصیه های متناقضی داده اند – یکی به من گفت سهامم را بفروشم در حالی که دیگری به من گفت که سهام خود را نگه دارم. من باید چه کار کنم؟
X is given contradictory advice by Y
به واسطه Y به X توصیه های متناقض داده شده است.
contradictory advice
توصیه های متناقض
Hold onto sth
به چیزی وفادار ماندن/ چیزی را نگه داشتن
I hold onto this view
I wouldn’t say anything to him. He doesn’t like unsolicited advice. He’ll just tell you that if he needs your advice he’ll ask for it!
من چیزی به او نمی گویم. او توصیه ناخواسته را دوست ندارد. اگر به توصیه شما نیاز داشته باشد، او به راحتی به شما میگوید، آن را از شما می خواهد!
X is supposed to +V
X قرار است کاری را انجام دهد.
We are supposing two study four lessons.
ما قرار است ۴ درس را بخوانیم.
unsolicited advice
توصیه/نصیحت ناخواسته
Ask for / seek advice
درخواست مشاوره دادن
It’s really difficult to get impartial advice nowadays. but your solicitor is bound by rules to give this kind of help.
امروزه دریافت مشاوره بی طرفانه واقعاً دشوار است. اما وکیل شما ملزم به ارائه این نوع کمک است.
Get impartial advice
مشاوره بی¬طرفانه گرفتن
X is bound by rules to + V
X براساس قوانین به Y محدود شده¬است
Bound = limited
You might not want to hear this, john, but as somebody who knows you well and cares about you, can I give you some friendly advice? I really don’t think Mary’s the right woman for you.
جان، ممکن است دوست نداشته باشی این را بشنوی، اما به عنوان کسی که تو را به خوبی می شناسد و به تواهمیت می دهد، میتوانم نصیحت دوستانه ای به تو بکنم؟ من واقعاً فکر نمی کنم ماری زن مناسبی برای تو باشد.
friendly advice
نصیحت دوستانه
Ask Stuart’s advice about where to stay in Pans wouldn’t ask him for advice on where to eat!
از استوارت در مورد محل اقامت در پانس راهنمایی بخواهید، اما از او در مورد محل غذا خوردن راهنمایی نخواهید!
*** در مورد نصیحت کردن/ توصیه دادن به این عبارات توجه کنید:
I’d appreciate any advice you can give me.
از هر توصیه ای که می توانید به من بدهید سپاسگزارم.
Let me give you a piece of advice.
اجازه بدهید یک نصیحت به شما کنم.
*** به این عبارت رسمی تر توجه کنید:
Before you write to your landlord, you should seek proper legal advice.
قبل از اینکه به صاحبخانه خود نامه بنویسید، شما باید به دنبال مشاوره حقوقی مناسب باشید.
Seek proper legal advice
به دنبال مشاوره حقوقی مناسب بودن
*** ما از عبارت “یک کلمه نصیحت” برای هشدار دادن به کسی استفاده می کنیم:
•A word of advice. I’d keep away from Susan. She is trouble! Take it from one who knows!
یک کلمه نصیحت. من از سوزان دوری می کنم. او دردسرساز است! این را از کسی که می داند بپذیر!
*** یکی از کاربردهای would برای اخطار دادن است.
A word of advice
یک کلمه نصیحت
Take it from one who knows!
از کسی که می¬داند ]توصیه¬ای را[ قبول کن.
Pass on sb advice
انتقال نصیحت به کسی
Advice center
مرکز مشاوره
Advice service
Advice desk
مرکز مشاوره
News desk
تحریریه خبر
Advice bureau
مرکز/ دفتر مشاوره
Consumer advice
مشاوره به مشتریان
مطالعه مقالات زیر پیشنهاد می شود: