در این درس به کاربرد و کالوکیشن های فعل advantage در انگلیسی می پردازیم:
Go ahead with a plan
با برنامه پیش رفتن
The advantages far outweigh the disadvantages
مزایا خیلی بیشتر از معایب است
I think we should go ahead with the plan. The advantages far outweigh the disadvantages.
فکر می‌کنم باید با برنامه پیش برویم. مزایا خیلی بیشتراز معایب است.
نکته دستوری:
Have + difficulty / trouble / problem + Ving
I have trouble understanding you
من در شناخت شما هیچ مشکلی ندارم.
X has the advantage over Y
X بر Y مزیت دارد.
speaking fluent
روان صحبت کردن
He had no trouble finding a job because he had the advantage over the other candidates of speaking fluent Spanish.
او برای یافتن شغل مشکلی نداشت زیرا نسبت به سایر نامزدها این مزیت را داشت که زبان اسپانیایی را روان صحبت می‌کرد.
I haven’t decided yet whether to + V
هنوز تصمیم نگرفته¬ام ]کاری[ را انجام دهم.
Weigh up the advantages and disadvantages
بررسی مزایا و معایب/ سبک-سنگین کردن مزایا و معایب
I haven’t decided yet whether to emigrate or not. I’m still weigh up the advantages and disadvantages.
هنوز تصمیم نگرفته ام که مهاجرت کنم یا نه. من هنوز در حال بررسی مزایا و معایب هستم.
The Prime Minister was at great pains to stress the advantages of the new system.
نخست وزیر سخت تلاش می‌کرد تا بر مزایای سیستم جدید تاکید کند.
Be at great pains to + V
سخت تلاش کردن…
Stress = emphasize = highlight = underscore = underline the advantages of …
تاکید بر مزایایی ….
His height and long arms give/ gave him a huge advantage over other boxers.
قد و بازوهای بلند او باعث می‌شود او مزیت زیادی نسبت به سایر بوکسورها داشته باشد.
X gives Y a huge advantage over Z
به Y مزیت زیادی نسبت به Z می¬دهد.
Clear air gives Kashan an advantage over Tehran X
هوای تمیز باعث می‌شود کاشان مزیت زیادی نسبت به تهران داشته باشد.
This flexible working hours give hospital an advantage over other hospitals.
این ساعت کاری منعطف به بیمارستان نسبت به سایر بیمارستان ها مزیت می دهد.
While we stayed at the hotel, we took advantage of its excellent leisure facilities.
6. درحالی که ما در هتل ماندیم، از امکانات تفریحی عالی آن بهره بردیم.
Take advantage of
از مزایایی…سود/بهره بردن
Not having to travel far to get anything you need is probably the main advantage of living in the city Centre.
عدم نیاز به طی کردن مسافت زیاد برای به دست آوردن هر چیزی که نیاز دارید، احتمالاً مزیت اصلی زندگی در مرکز شهر است.
X is the main advantage of Y
X مزیت اصلی Y است.
Good education is the main advantage of living in Tehran
تحصیلات خوب مزیت اصلی زندگی در تهران است
The plan is to our mutual advantage. We will all benefit greatly from it.
این برنامه به نفع هر دو ما است. همه ما از آن سود زیادی خواهیم برد.
The plan is to our mutual advantage
این برنامه به نفع هر دو ماست.
The plan is in our mutual interest
این برنامه به نفع هر دو ماست.
X is in your best interests
X به نفع شماست.
Immigration is in your best interest.
مهاجرت به نفع شماست.
The new plan will improve living conditions in the villages, and it has the added advantage of ringing much-needed employment to rural areas.
برنامه جدید باعث بهبود شرایط زندگی در روستاها خواهد شد و این مزیت مضاعف ایجاد اشتغال بسیار مورد نیاز در روستاها است.
added advantage
X مزیت مضاعف… را دارد
x has the added advantage of
… مزیت مضاعف، ارزش افزوده
This drug doesn’t have any side effects. It has the added values of fast improvement of your health.
این دارو هیچ عارضه ای ندارد. آن مزیت مضاعف بهبود سریع سلامت شما را داراست.
bring much-needed employment to …
ایجاد اشتغال مبرم/ بسیار مورد نیاز به
Some people object to private schools because they give an unfair advantage to children from rich families.
برخی از افراد با مدارس خصوصی مخالفند زیرا به فرزندان خانواده های ثروتمند امتیاز ناعادلانه‌ای می دهند.
Object to + Np
مخالفت کردن با
unfair advantage
مزیت/ امتیاز ناعادلانه (غیر منصفانه)
I object to X because X gives an unfair advantage to ….
من با X مخالفم چون به …. مزیت ناعادلانه میدهد.
I object to nonprofit school because they give an unfair advantage to children from rich families.
من با مدرسه غیرانتفاعی مخالفم زیرا آنها امتیاز ناعادلانه ای به فرزندان خانواده های ثروتمند می دهند.
His enormous height is a distinct advantage when playing basketball.
5. قد بسیار بلند او مزیت آشکاری درهنگام بازی بسکتبال است.
X is a distinct /an obvious advantage
مزیت آشکار/متمایز
low-weight is a distinct advantage in playing ping-pong
وزن کم مزیت آشکاری در بازی پینگ پنگ است
The great advantage of the euro is we don’t need to keep changing money every time we go to another country.
مزیت بزرگ یورو این است که هر بار به کشور دیگری می رویم نیازی به تغییر پول نداریم.
A considerable / great advantage of X is that + S
مزیت قابل توجه/بزرگ X این است که….
There are a number of advantages in/to studying English in the UK or America.
تحصیل زبان انگلیسی در بریتانیا یا آمریکا مزایای متعددی دارد.
There are distinct advantages to/in a more radical approach to this problem.
رویکرد بنیادی تر به این مشکل مزایای آشکاری دارد.
*** بعد از are باید از to استفاده شود.
Government subsidies give these companies an unfair advantage over their competitors.
یارانه های دولتی به این شرکت ها مزیت ناعادلانه ای نسبت به رقبای خود می دهند.
Government subsidies
یارانه دولتی
Give an advantage over sth.
برتری دادن نسبت به چیزی
Competitors
رقبا
Discuss the advantages and disadvantages over travelling abroad on your own.
در مورد مزایا و معایب سفر به خارج از کشور به تنهایی بحث کنید.
your own
به تنهایی
The bird’s huge claws are an obvious advantage for catching its prey.
پنجه های بزرگ پرنده مزیت آشکاری برای گرفتن طعمه اش است.
a distinct /an obvious advantage
مزیت آشکار
catch a prey
گرفتن طعمه
take advantage of = make use of
بهره مندی/ استفاده از
It’s your advantage that you speak French fluently.
این به نفع شماست که فرانسوی را روان صحبت کنید.
something Is in your interest
چیزی به نفع شما است.
something is to our mutual disadvantage.
چیزی به ضرر هر دوما است.
*** برای مقایسه بین مزایایی دو چیز از حرف اضافه over استفاده می¬شود.
Digital cameras have Ian of advantages over convention ones.
دوربین‌های دیجیتال نسبت به دوربین‌های معمولی دارای مزایای زیادی هستند.
*** به عبارات رایج زیر با واژه disadvantage توجه کنید:
The fact that he didn’t speak English put him at a disadvantage during the visa to London.
این واقعیت که او انگلیسی صحبت نمی کرد، در زمان اخذ ویزا برای لندن به ضرر او بود.
it is clear that children of poor families are at a disadvantage when it comes to getting into university.
واضح است که فرزندان خانواده های فقیر هنگام ورود به دانشگاه در وضعیت نامطلوبی قرار می‌گیرند.
X put Y at a disadvantage
X به ضرر Y است.
when it comes to
وقتی بحث …. پیش می آید
There are a number of advantages in (doing something).
(انجام این کار) مزایایی زیادی دارد.
مطالعه مقالات زیر پیشنهاد می شود:
