اصطلاحات مربوط به حمل و نقل در انگلیسی
در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در این آموزش آکادمی زبان تات مجموعه گستردهای از اصطلاحات کاربردی مرتبط با حمل و نقل در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است. در ادامه شما می توانید فهرستي از کلمات و اصطلاحات مربوط به حمل و نقل که کاربرد زیادی در آزمون آیلتس دارند را به همراه معني و مثال از آنها مطالعه کنید.
transport infrastructure
زیرساخت حمل و نقل
Meaning: the basic structure on which a transport system is built and which makes it able to work
ساختار اساسی که یک سیستم حمل و نقل بر آن اساس ساخته شده و آن را قادر به کار می کند
EXP: Developing international tourism in this area may add to the burdens on the already-overburdened transport infrastructure.
توسعه گردشگری بینالمللی در این منطقه ممکن است بر زیرساخت حملونقل که از قبل بیش از حد تحت فشار بودهاست فشار بیشتری وارد کند.
road network
شبکه جاده ای
Meaning: a large road system consisting of many similar parts that are connected together
یک سیستم جاده ای بزرگ متشکل از قسمت های مشابه متعددی که به هم متصل هستند
EXP: Some people complain that the quiet countryside has been ruined by road networks.
برخی از مردم شکایت دارند که نواحی روستایی آرام توسط شبکه های جاده ای ویران شده اند.
be out of bounds to sb.
در منطقه ممنوعه کسی قرار داشتن
Meaning: be a place you are not allowed to enter
مکانی که شما اجازه ورود به آن را ندارید
EXP: Certain areas are used for particular experiments and are therefore temporarily out of bounds to the public (Cambridge IELTS 8).
مناطق مشخصی برای آزمایش های خاص استفاده می شوند و بنابراین موقتاً منطقه ممنوعه برای عموم مردم هستند (کمبریج آیلتس 8).
commuter
مسافر هرروزه
Meaning: someone who has to travel a long distance to work every day
کسی که مجبور است هر روز مسافت زیادی را تا محل کارش طی کند
EXP: The bus was jam-packed with complaining commuters.
اتوبوس مملو از مسافران شاکی هر روزه بود.
petrol
بنزین
oil
سوخت
Meaning: a liquid that is used to supply power to vehicles
مایعی که برای تامین نیروی وسایل نقلیه استفاده می شود
EXP: The report gives monthly summaries of regional petrol prices for the UK.
این گزارش خلاصه ماهانه قیمت های منطقه ای بنزین در بریتانیا را ارائه می دهد.
hybrid car
خودروی هیبریدی
Meaning: a car that uses two or more power sources
ماشینی که از دو یا چند منبع نیرو استفاده می کند
EXP: These experts argue that a hybrid car is as reliable as any traditional car.
این کارشناسان معتقدند که یک خودروی هیبریدی به اندازه هر خودروی سنتی قابل اعتماد است.
fuel consumption
مصرف سوخت
Meaning: the burning of coal, gas or oil to produce heat or power
سوزاندن زغال، گاز یا نفت برای تولید گرما یا نیرو
EXP: Driving at high speeds significantly increases your fuel consumption.
رانندگی با سرعت بالا مصرف سوخت شما را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد.
a gas guzzler
خودروی پرمصرف
Meaning: a car that is expensive to drive because it uses a lot of petrol
خودرویی که راندن آن پرهزینه است زیرا بنزین زیادی مصرف می کند
EXP: Big cars tend to be gas guzzlers. Small cars are more fuel-efficient.
خودروهای بزرگ معمولاً پرمصرف هستند. خودروهای کوچک از لحاظ مصرف سوخت با صرفه تر هستند.
reckless driving
رانندگی بی پروا
Meaning: driving without worrying about the possible results
رانندگی بدون نگرانی در مورد نتایج احتمالی
EXP: He was found guilty of reckless driving, fined heavily and disqualified from driving for three months.
او به خاطر رانندگی بی پروا مجرم شناخته شد، جریمه سنگین شد و به مدت سه ماه از رانندگی محروم شد.
twists and turns
پیچ و خم
Meaning: a complicated situation or plan of action
موقعیت یا برنامه عملکردی پیچیده
EXP: It was difficult to figure out the twists and turns in the plot.
پی بردن به پیچ و خم های موجود در این طرح دشوار بود.
well-organised
منظم
Meaning: well-arranged
مرتب
EXP: Paul changed from one project to another because his first job was not well-organised. (Cambridge IELTS 8)
پائول از پروژه ای به پروژه دیگر می پرداخت زیرا کار اولش منظم نبود. (کمبریج آیلتس 8)
at the intersection
در تقاطع
Meaning: at a place where roads join or cross each other
در محلی که جاده ها با یکدیگر تلاقی می کنند یا از یکدیگر عبور می کنند
EXP: One way of making sure that the pedestrians are safe is to increase signage at the intersections.
یکی از روش های اطمینان از اینکه عابران پیاده ایمن هستند، افزایش علائم در تقاطع ها است.
go over the speed limit
از سرعت مجاز تجاوز کردن
Meaning: drive a car faster than the fastest speed legally allowed
راندن خودرو با سرعتی بیش از سریعترین سرعت مجاز قانونی
EXP: Going over the speed limit is particularly dangerous when it snows.
تجاوز از سرعت مجاز خصوصاً هنگام بارش برف خطرناک است.
مطالعه مقالات زیر پیشنهاد می شود: