اصطلاحات مربوط به ترافیک در انگلیسی
در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در این آموزش آکادمی زبان تات مجموعه گستردهای از اصطلاحات کاربردی مرتبط با ترافیک در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است. در ادامه شما می توانید فهرستي از کلمات و اصطلاحات مربوط به ترافیک که کاربرد زیادی در آزمون آیلتس دارند را به همراه معني و مثال از آنها مطالعه کنید.
traffic bottleneck
گلوگاه ترافیکی
Meaning: a place where a road is narrow or blocked
جایی که در آن جاده باریک یا مسدود شده است
EXP: The traffic bottlenecks make goods transport difficult.
گلوگاه های ترافیکی حمل و نقل کالا را با مشکل مواجه می کنند.
inch along
حرکت لاک پشتی
Meaning: move very slowly
حرکت خیلی آهسته
EXP: The traffic was stalled and we inched along across the bridge.
ترافیک متوقف شد و ما با سرعت لاک پشتی از پل عبور کردیم.
bumper-to-bumper
سپر به سپر ( ترافیک سنگین)
Meaning: (of traffic) very close together and moving slowly
(در مورد ترافیک) بسیار نزدیک به هم و به آرامی حرکت کردن
EXP: A new study shows that the daily struggle of bumper-to-bumper traffic is getting worse.
مطالعهای جدید نشان می دهد که مشکل روزانه ترافیک سپر به سپر در حال بدتر شدن است.
the volume of traffic
حجم ترافیک
Meaning: the total amount of traffic
مقدار کل ترافیک
EXP: The volume of traffic on the roads has increased dramatically.
حجم ترافیک در جاده ها به شدت افزایش یافته است.
traffic density
تراکم ترافیک
Meaning: the amount of traffic in a place
میزان ترافیک در یک مکان
EXP: Aerial photos can show traffic density. (Cambridge IELTS 8)
عکس های هوایی می توانند تراکم ترافیک را نشان دهند. (کمبریج آیلتس 8)
be jam-packed
مملو/ لبریز
crowded
شلوغ
Meaning: full of people or things that are very close together
پر از افراد یا چیزهایی که خیلی نزدیک به هم هستند
EXP: The bus terminal was jam-packed with commuters.
ترمینال اتوبوس مملو از مسافران (هر روزه) بود.
drunk driving
رانندگی در حالت مستی
Meaning: unable to control someone’s own driving behaviour because he/she has drunk too much alcohol
ناتوانی در کنترل رفتار خود در حین رانندگی به دلیل مصرف بیش از حد الکل
EXP: Drunk driving may cause bodily harm or death and thus should be legally prohibited.
رانندگی در حالت مستی ممکن است باعث آسیب جسمی یا مرگ شود و بنابراین باید از نظر قانونی ممنوع شود.
impair a person’s driving ability
توانایی رانندگی یک فرد را مختل کردن
Meaning: reduce one’s driving ability
کاهش توانایی رانندگی یک فرد
EXP: Even the smallest amount of alcohol in the blood can impair a person’s driving ability.
حتی کوچکترین مقدار الکل در خون می تواند توانایی رانندگی یک فرد را مختل کند.
get somewhere safe and sound
صحیح و سالم به جایی رسیدن
get somewhere without being injured
بدون جراحت به جایی رسیدن
Meaning: get somewhere unharmed
بدون آسیب به جایی رسیدن
EXP: It was a difficult drive but we arrived home safe and sound.
رانندگی سختی بود اما صحیح و سالم به خانه رسیدیم.
a free-for-all
هرکی هرکی
a situation in which people can do as they please
موقعیتی که در آن افراد می توانند هر طور که می خواهند عمل کنند
Meaning: a completely uncontrolled situation
یک موقعیت کاملاً کنترل نشده
EXP: During the afternoon rush hour, the traffic was a messy free-for-all.
در ساعات شلوغی بعدازظهر، ترافیک یک هرکی هرکی درهم بر هم بود.
jam on the brakes
رو ترمز زدن
suddenly stop the car
ناگهان خودرو را متوقف کردن
Meaning: suddenly stop the car
ناگهان خودرو را متوقف کردن
EXP: Chloe jammed on the brakes when the lights turned red.
وقتی چراغ قرمز شد، کلویی رو ترمز زد.