در این درس به کاربرد و کالوکیشن های apology در انگلیسی می پردازیم:
Look for compensation for delay
به دنبال جبران تاخیر بودن
Expect an apology
انتظار عذرخواهی داشتن
We weren’t looking for any compensation for the delay, but we did at least expect an apology.
ما به دنبال جبران تاخیر نبودیم، اما حداقل انتظار عذرخواهی را داشتیم.
I owe sb an apology for sth
(به کسی) به خاطر (چیزی) عذرخواهی بدهکارم.
The way I behave
جوری که من رفتار می کنم.
Don’t you think you owe your mother an apology for the way you behaved at Jo’s wedding?
فکر نمی کنی به خاطر رفتارت در عروسی جُو یک عذرخواهی به مادرت بدهکاری؟
Sth has come up
(چیزی) پیش آمده/ اتفاق افتاده
Give my apologies to sb
عذرخواهی من را به (کسی) برسان، از طرف من از (کسی) عذرخواهی کن
I’m really sorry we can’t come to dinner on Saturday. Something really serious has come up. Please give our apologies to your wife.
من واقعا متاسفم که نمی توانیم شنبه برای شام بیاییم. چیزی واقعاً جدی پیش آمده. لطفا از طرف ما از همسرتان عذرخواهی کنید.
I was angry with the way I was treated
از رفتاری که با من شد عصبانی بودم.
I marched up to sb
به سرعت (از روی اعتراض) به سمت کسی رفتن
Come up to = march up to
به طرف کسی رفتن
I demand an apology for the bad service
به خاطر خدمات بد، تقاضای عذرخواهی کردن
My wife was so angry with the way she had been treated that she marched up to the manager and demanded an apology for the bad service.
همسرم از رفتاری که با او شده بود به قدری عصبانی بود که به سرعت به سمت مدیر رفت و به خاطر خدمات بد، تقاضای عذرخواهی کرد.
Have an apology to make
من باید عذرخواهی کنم.
Lend sb sth
به کسی چیزی را امانت دادن
I have an apology to make I’m afraid I think I’ve just broken that pen you lent me.
من باید عذرخواهی کنم از اینکه متاسفانه قلمی را که به من امانت داده بودی شکسته ام.
Offer sb an apology for appalling behavior
به خاطر رفتار وحشتناک از کسی عذر خواهی کردن
What more can I do? I offered her an apology for my appalling behavior at the party, but she wouldn’t accept it.
چه کار دیگری می توانم انجام دهم؟ به خاطر رفتار وحشتناکم در مهمانی از او عذرخواهی کردم، اما او قبول نکرد.
نکته:
یکی از کاربردهای would برای نشان داده امتناع ااز انجام کاری است.
she wouldn’t accept it.
Accept my sincere apologies for…
عذرخواهی صمیمانه ی من را به خاطر … بپذیر
Flight booking
رزرو پرواز
Please accept our sincere apologies for the error in your flight booking
لطفاً عذرخواهی صمیمانه ی ما را به دلیل خطا در رزرو پروازتان بپذیرید
A full and detailed apology to sb
عذرخواهی کامل و مفصل از کسی
Publish an apology
انتشار عذرخواهی
Make untrue allegations about …
اتهامات/ادعاهای کذب درباره ی…
The newspaper was forced to publish a full and detailed apology to the pop star for making untrue allegations about his personal life.
روزنامه مجبور شد عذرخواهی کامل و مفصلی از ستاره پاپ به دلیل ادعاهای کذب درباره زندگی شخصی وی منتشر کند.
Stand up in a Parliament
در مجلس استادن
make a formal apology
عذرخواهی رسمی کردن
Unfortunate remarks on immigration
اظهارات تاسف انگیز در مورد مهاجرت
The Minister had to stand up in Parliament and make a formal apology for his unfortunate remarks on immigration.
وزیر مجبور شد در مجلس بایستد و به دلیل اظهارات تاسف¬انگیز خود در مورد مهاجرت عذرخواهی رسمی کند.
I e-mail you to apologies for not + Ving
برای شما ایمیل می فرستم تا بابت… عذر بخواهم.
Turn up for a meeting
حضور داشتن در جلسه
Turn up
حضور داشتن
Turn to
مراجعه کردن
Belated apologies
عذرخواهی با تاخیر/ دیرهنگام
I’m just e-mailing you to apologies for not turning up for last week’s meeting. I was abroad and didn’t hear about it — so belated apologies.
من برای شما ایمیل می فرستم تا بابت حضور نیافتن در جلسه هفته گذشته عذرخواهی کنم. من در خارج از کشور بودم و از آن اطلاعی نداشتم- عذرخواهی دیرهنگام من را بپذیرد.
Heartfelt apologies
عذرخواهی صمیمانه، عذرخواهی از ته قلب
Look, it was a mistake. Please accept my heartfelt apologies.
ببینید، اشتباه بود. عذرخواهی صمیمانه من را بپذیرید.
A profound apology
عذرخواهی عمیق
6The hospital wrote to me personally with a profound apology for their mistake.
بیمارستان شخصاً با عذرخواهی عمیق از اشتباه خود برای من نامه نوشت.
I ought to make a public apology
من در ملاءعام عذرخواهی می کنم.
When a politician makes a mistake, they really ought to make a public apology.
وقتی یک سیاستمدار مرتکب اشتباه می شود، واقعاً باید ملاءعام عذرخواهی کند.
An abject apology
عذر خواهی عاجزانه
abject poverty
فقر مطلق
I am caught stealing from a colleague
درحال دزدی از یک همکار دستگیر شدم.
Even the most abject apology isn’t enough when you are caught stealing from a colleague!
حتی عذرخواهی عاجزانه هم وقتی در حال دزدی از همکارتان دستگیر می شوید کافی نیست!
I follow my complain about
به دنبال شکایت ما درمورد…
a formal letter of apology
نامه رسمی عذرخواهی
A voucher for a free weekend
ژتون آخر هفته رایگان
Following our complaint about our hotel room, we received a formal letter of apology from the management and a voucher for a free weekend for two!
به دنبال شکایت ما در مورد اتاق هتلمان، نامه رسمی عذرخواهی از مدیریت و ژتون آخر هفته رایگان برای دو نفر را دریافت کردیم!
As usual
مثل همیشه/ طبق معمول
full of apologies
لبریز از عذرخواهی
his apologies mean absolutely nothing
عذر خواهی اش مطلقاً توخالی است.
As usual Andy was full of apologies for what he had done. But I know his apologies mean absolutely nothing!
طبق معمول اندی بابت کاری که کرده بود لبریز از عذرخواهی بود. اما من می دانم که عذرخواهی او مطلقاً توخالی است!
by way of an apology
برای عذرخواهی
Apologize face to face
عذرخواهی رو در رو
I find it difficult to apologies face to face.
عذرخواهی رو در رو برای من سخت است.
He sent me some chocolate by way of an apology. He obviously finds it difficult to apologies face to face.
او برای من مقداری شکلات برای عذرخواهی فرستاد. بدیهی است که عذرخواهی رو در رو برای او سخت است.
He muttered a few words of apology
زیر لب چند کلمه عذر خواهی کرد.
mutter
زمزمه کردن، زیر لب گفتن
After I told him I didn’t want to marry him, he muttered a few words of apology and left the room. I felt so sorry for him I almost changed my mind! “Don’t you think at least you owe someone an apology?”
بعد از اینکه به او گفتم نمی خواهم با او ازدواج کنم، زیر لب چند کلمه عذرخواهی کرد و از اتاق خارج شد. خیلی برایش متاسف شدم تقریبا نظرم عوض شد! «فکر نمی کنی دست کم به کسی عذرخواهی بدهکاری؟»
1Note the following idiom: Getting an apology out of my friend is like getting blood from a stone!
به اصطلاح زیر توجه کنید: عذرخواهی از دوستم مثل خون گرفتن از سنگ است!
Get an apology out of sb is like getting blood from a stone
عذرخواهی از کسی مثل خون گرفتن از سنگ است.
He sent his apologies.
او مراتب عذرخواهیش را اعلام کرد.
We send apologies when we can’t come to a meeting. For example: The headmaster has sent his apologies. He’s had to go to London.
زمانی که نمی توانیم به جلسه بیایم مراتب عذرخواهی خود را اعلام می کنیم. برای مثال: مدیر مدرسه مراتب عذرخواهی خود را اعلام کرده است. او باید به لندن می رفت.
I make no apologies for what I said to her She deserved every word!
من به خاطر چیزی که به او گفتم عذرخواهی نمی کنم. او لیاقتش همین بود!
این جمله را زمانی می گویید که شدیداً احساس می کنید در آنچه انجام داده اید یا گفته اید حق با شما بوده. شما احساس می کنید که اصلاً عذرخواهی لازم نیست.
I make no apologies for what I said to her. She deserved every word.
من به خاطر چیزی که به او گفتم عذرخواهی نمی¬کنم. او لیاقتش همین بود.