کلمات و اصطلاحات مربوط به مهارت در انگلیسی
توانایی صحبت کردن در مورد مهارت ها، یکی از موضوعاتی که در یادگیری زبان انگلیسی اهمیت بالایی دارد. در زندگی روزمره و در انجام کارها شما نیاز دارید در مورد مهارت های خودتان یا دیگران به زبان انگلیسی صحبت کنید. بنابراین یادگیری واژگان مرتبط با مهارتهای کاری و ویژگیهای شخصی به زبان انگلیسی ضرورت دارد .در این آموزش قصد داریم اصطلاحات و واژگان تخصصی مربوط به مهارت در انگلیسی را در یک جا جمع آوری کنیم.
آشنایی با اصطلاحات این بخش می تواند به داوطلبان در کسب نمرۀ مطلوب در امتحان بین المللی مانند تافل و آیلتس کمک بسیار زیادی می کند.
اصطلاحات و کلمات مربوط به مهارت (skills) در آیلتس
(کسب دانش / کسب مهارت) acquire knowledge / acquire a skill
(یاد گرفتن یک مهارت) learn a skill
Meaning: obtain knowledge / a particular skill
به دست آوردن دانش/ یک مهارت خاص
EXP: The acquisition of effective learning skills can help students to acquire knowledge more independently.
کسب مهارتهای یادگیری مؤثر میتواند به دانشآموزان کمک کند تا در فراگیری دانش استقلال بیشتری داشته باشند.
**************************
( استعداد ذاتی) innate talent
Meaning: talent that people are born with
استعدادی که افراد با آن متولد می شوند
EXP: Innate talent is what differentiates a person who has been trained to play a sport or a musical instrument, from those players who are naturally good .
استعداد ذاتی چیزی است که یک فرد آموزش دیده برای انجام یک ورزش یا نواختن یک آلت موسیقی را از افرادی که ذاتاً خوب هستند متمایز می کند.
**************************
( مشاوره با یک متخصص) consult an expert
Meaning: ask for advice from sb. who has special knowledge about a particular subject
راهنمایی خواستن از کسی که دانش خاصی در مورد یک موضوع خاص دارد
EXP: Consulting experts can be useful in certain circumstances. (Cambridge IELTS 8)
مشاوره با کارشناسان می تواند در شرایط خاص مفید باشد. (کمبریج آیلتس 8)
**************************
( توانایی حل مسئله) problem-solving ability
Meaning: the ability to find solutions to problems
توانایی یافتن راه حل برای مشکلات
EXP: People who can speak two languages display greater creativity and problem-solving ability. (Cambridge IELTS 8.
افرادی که می توانند به دو زبان صحبت کنند، خلاقیت و توانایی حل مسئله بیشتری دارند. (کمبریج آیلتس 8)
**************************
(لِم کاری را بلد بودن، فوت و فن انجام کاری را بلد بودن) have/has the knack of doing sth.
Meaning: have/has a special skill in doing sth. difficult
در انجام کار دشواری مهارت خاص داشتن.
EXP: Oscar has the knack of making friends wherever he goes.
اسکار لم دوست پیدا کردن را در هر جایی که می رود بلد است.
**************************
(معمولی، حد وسط) mediocre
Meaning: neither very good nor very bad
نه خیلی خوب و نه خیلی بد
EXP: Corey reads many mediocre novels.
کوری رمان های معمولی زیادی می خواند.
**************************
(زیر و بم چیزی را دانستن) know sth. inside out
(چیزی را خیلی خوب دانستن) know sth. very well
Meaning: know everything about a subject
همه چیز را در مورد یک موضوع دانستن
EXP: Chris knows the system inside out.
کریس زیر و بم این سیستم را می داند.
**************************
(زیر و بم چیزی را دانستن) know sth. backwards /and forwards
Meaning: have detailed knowledge of sth.
دانش دقیقی در مورد چیزی داشتن
EXP: After 30 years in the business, she knows it backwards (and forwards).
پس از 30 سال در این کسب و کار، او زیر و بم آن را می داند.
**************************
get the hang of sth (با طرز کار چیزی آشنا شدن/ قلق چیزی دست کسی آمدن)
Meaning: to succeed in learning how to do sth. after practising it
موفقیت در یادگیری نحوه انجام چیزی پس از تمرین آن
EXP: After a couple of days of using the new operating system, I think I’ve finally got the hang pf it.
پس از چند روز استفاده از سیستم عامل جدید، فکر میکنم بالاخره قلق آن دستم آمد.
**************************
(ضعیف شدن) be rusty
(دیگر خوب نبودن) is not good any longer
Meaning: ( of a skill) not as good as it used to be because it has not been practised for a long time
(در مورد یک مهارت) به خوبی قبل نبودن به دلیل تمرین نکردن آن برای مدت طولانی
EXP: My German is very rusty these days.
زبان آلمانی من این روزها خیلی ضعیف شده است.
**************************
(تقویت کردن یا یک مهارت) hone /a skill
Meaning: improve a particular skill
بهبود یک مهارت خاص
EXP: Sophie’s debating skill was honed at the debating club
مهارت سوفی در مناظره در باشگاه مناظره تقویت شد
**************************
(در کاری خبره بودن) be adept at sth
(خوب بودن در) be good at
Meaning: be very skilful at doing sth.
در انجام کاری بسیار ماهر بودن
EXP: Reece is adept at cooking.
ریس در آشپزی خبره است.
**************************
(در کاری حاذق بودن / تبحر داشتن) be proficient in sth
Meaning: be very skilful at sth.
در کاری بسیار ماهر بودن
EXP: Katrina is proficient in mathematics.
کاترینا در ریاضیات تبحر دارد.
**************************
( ورای فهم کسی بودن) is beyond sb
Meaning: be too difficult for sb. to understand
درک چیزی برای کسی بسیار دشوار بودن
EXP: Quantum physics is completely beyond me.
فیزیک کوانتوم کاملاً ورای فهم من است.
**************************
(خارج از حد فهم کسی بودن) be out of sb.’s depth
Meaning: do not have the skills to deal with sth.
مهارتهای پرداختن به چیزی را نداشتن
EXP: I was out of my depth in the advanced class so I had to move to the intermediate class.
کلاس پیشرفته خارج از حد فهم من بود. بنابراین مجبور شدم به کلاس سطح متوسط بروم.
**************************
(از کسی به عنوان موش آزمایشگاهی (خوکچه هندی) استفاده کردن) use sb. as a guinea pig
(انجام دادن آزمایشات بر روی کسی) do experiments on sb
Meaning: use sb. in an experiment
استفاده از کسی در یک آزمایش
EXP: Sarah’s looking for volunteers to act as guinea pigs for her new recipe
سارا به دنبال داوطلبانی است که به عنوان موش آزمایشگاهی برای دستور غذای جدید وی عمل کنند.
**************************
(محل آزمایش) testing ground
Meaning: a situation in which you can try new ideas and methods
موقعیتی که در آن می توانید ایده ها و روش های جدید را بیازمایید
EXP: The band used their recent tour of Europe as a testing ground for their new songs.
این گروه از سفر اخیر خود به اروپا به عنوان محل آزمایش آهنگ های جدید خود استفاده کرد.
مطالعه مقالات زیر پیشنهاد می شود: