اصطلاحات مربوط به مردم در انگلیسی
یکی از موضوعاتی که تمام متقاضیان آزمون آیلتس باید بر آن مسلط باشند، موضوعات مرتبط با مردم است. در زبان انگلیسی صحبت کردن در مورد مسائل اجتماعی و مسائل مرتبط با مردم یکی از مواردی است که شما روزانه با آن بسیار سروکار خواهید داشت. برای اینکه بتوانید در مورد این مسائل به درستی صحبت نمایید باید با کلمات و اصطلاحات مربوط به مردم در انگلیسی آشنا شوید.
در این آموزش آکادمی زبان تات مجموعه گستردهای از اصطلاحات کاربردی مربوط به مردم در انگلیسی را گردآوری کرده است. در ادامه شما می توانید فهرستي از کلمات و اصطلاحات مربوط به مردم که کاربرد زیادی در آزمون آیلتس دارند را به همراه معني و مثال از آنها مطالعه کنید.
be self-reliant.
متکی به خود بودن
live on one’s own
مستقل زندگی کردن
Meaning: feel that you can do things well and that people respect you for that.
احساس کنید که می توانید کارها را به خوبی انجام دهید و مردم به خاطر آن به شما احترام می گذارند.
EXP: He’s determined and self-reliant.
او مصمم و متکی به خود است.
be self-sufficient.
خودکفا بودن
Meaning: be able to provide everything that you need by yourself.
بتوانید هر آنچه را که نیاز دارید خودتان فراهم کنید.
EXP: The increased productivity from farmland made some countries self-sufficient in grain. (Cambridge 1ELTS 8).
افزایش بهره وری اراضی کشاورزی باعث شد برخی از کشورها از نظر غلات خودکفا شوند. (کمبریج آیلتس 8).
be a self-made man / woman
یک مرد/زن خودساخته بودن
Meaning: be a person who has become successful without help from other people.
فردی که بدون کمک سایرین موفق شده است.
EXP: The young entrepreneur is a self-made man.
کارآفرین جوان مردی خودساخته است.
show initiative.
ابتکار عمل نشان دادن
show the ability to do sth. on one’s own
نشان دادن توانایی انجام کاری با اتکا به خود
Meaning: show the ability to use one’s own judgment to do things.
نشان دادن توانایی استفاده از قوه تشخیص خود برای انجام کارها.
EXP: When Joseph began the job, he showed initiative.
وقتی جوزف کار را شروع کرد، ابتکار عمل از خود نشان داد.
do sth. of one’s own accord
کاری را به میل خود انجام دادن
Meaning: do sth. without being asked or forced to do it.
انجام دادن کاری بدون اینکه از شما خواسته شود یا مجبور به انجام آن باشید.
EXP: James apologised of his own accord.
جیمز به میل خود عذرخواهی کرد.
be tenacious.
سرسخت بودن
Meaning: be very determined and not willing to stop when he/she is trying to achieve something.
بسیار مصمم بودن و عدم تمایل برای توقف هنگام تلاش برای رسیدن به چیزی.
EXP: Niamh is a tenacious athlete.
نیام ورزشکار سرسختی است.
perseverance
پشتکار
Meaning: a determined attitude.
نگرش مصمم.
EXP: Maria’s excellent marks are a result of her perseverance.
نمرات عالی ماریا نتیجه پشتکار اوست.
willpower
قدرت اراده
Meaning: the ability to control someone’s own thought and behaviour in order to achieve something.
توانایی کنترل افکار و رفتار خود برای رسیدن به چیزی.
EXP: It takes strong willpower to overcome the temptation.
غلبه بر وسوسه مستلزم قدرت اراده ای قوی است.
keep one’s word.
به قول خود عمل کردن
does what he/she has promised to do
انجام دان آنچه که قول داده شده است
Meaning: keep one’s promise.
وفای به عهد
EXP: Anita is an honourable person who always keeps her word.
آنیتا انسان شریفی است که همیشه به قولش عمل می کند.
an upright citizen
شهروند درستکار
Meaning: an honest and responsible person.
فرد صادق و مسئولیت پذیر
EXP: Lewis behaved as any upright citizen would have under those circumstances.
لوئیس در آن شرایط مانند هر شهروند درستکاری رفتار کرد.
preserve sb. ’s integrity.
حفظ شرافت خود
Meaning: keep the quality of always behaving according to the moral principles that sb. believes in.
حفظ کیفیت همیشگی رفتار طبق اصول اخلاقی که فرد بدانها معتقد است.
EXP: Often they had to display great courage to preserve their integrity or to make their way to the top. (Cambridge IELTS 8).
اغلب آنها مجبور بودند برای حفظ شرافت خود یا رسیدن به اوج شجاعت زیادی از خود نشان دهند .(کمبریج آیلتس 8).
be down-to-earth.
واقع بین بودن
.
Meaning: be very practical
معقول بودن
EXP: I appreciate Anna’s down-to-earth approach to problem-solving and decision-making.
من رویکرد واقع بینانه آنا را برای حل مسئله و تصمیم گیری تحسین می کنم.
be very arty.
بسیار هنرمندنما بودن
Meaning: wishing to seem interested in everything connected with art.
تمایل برای علاقه مند بنظر رسیدن به هر چیزی که با هنر مرتبط است.
EXP: Max is very arty and a bit of a dreamer.
مکس بسیار هنرمندنما و کمی رویاپرداز است.
set the benchmark for sth
معیار(سنگ محک) بودن برای چیزی
be the best in this field
بهترین بودن در این حوزه
Meaning: set the standard that other people can use for judging how good or bad sth. is
تعیین استانداردی که سایر افراد می توانند برای قضاوت در مورد خوب یا بد بودن چیزی از آن استفاده کنند.
EXP: The Last Dinner by Leonardo da Vinci set the benchmark for religious painting.
شام آخر، اثر لئوناردو داوینچی، ، سنگ محک و معیاری برای نقاشی مذهبی ایجاد کرد.
worship sb.
پرستیدن کسی
Meaning: love and admire sb. very much
عشق و تحسین بسیار زیاد کسی
EXP: As a child, Layla worshipped her older sister.
لیلا در کودکی خواهر بزرگترش را می ستود.
meet sb. in person.
ملاقات حضوری با کسی داشتن
Meaning: meet sb. face to face; meet in each other’s presence
ملاقات رو در رو با کسی، ملاقات در حضور یکدیگر
EXP: Do you think it is possible to be friends with someone if you never meet them in person? (Cambridge IELTS 8 )
آیا فکر میکنید اگر هیچگاه ملاقات حضوری با کسی نداشته باشید می توانید با او دوست شوید؟ (کمبریج آیلتس 8)
a renaissance man/woman
مرد/زن فرهیخته
Meaning: someone who knows a lot about many different subjects and has many practical skills
کسی که در مورد موضوعات مختلف اطلاعات زیادی دارد و مهارت های عملی زیادی دارد
EXP: Christopher is a writer, composer and actor —a real Renaissance man.
کریستوفر یک نویسنده، آهنگساز و بازیگر است – یک انسان فرهیخته واقعی.
be versatile.
همه فن حریف بودن
Meaning: be capable of doing many different things well
توانایی انجام مطلوب کارهای مختلف را داشتن
EXP: Georgia is a very versatile young artist.
جورجیا یک هنرمند جوان کاملاً همه فن حریف است.
be artistic.
هنردوست (خوش ذوق) بودن
Meaning: sensitive to art and able to enjoy it
نسبت به هنر حساس بودن و توانایی لذت بردن از آن را داشتن
EXP: Early results show that creative and artistic people do much better than average.
نتایج اولیه نشان می دهد که افراد خلاق و هنردوست بسیار بهتر از حد متوسط عمل می کنند.
world-renowned
شهرت جهانی داشتن
famous in the world
در جهان مشهور بودن
Meaning: very famous for a special skill or achievement
بسیار معروف بودن به دلیل مهارت یا موفقیت خاصی
EXP: He’s a world-renowned artist.
او هنرمندی با شهرت جهانی است.
an overnight success
موفقیت یک شبه
Meaning: an instant success
موفقیت آنی
EXP: Most overnight successes actually take years.
اکثر موفقیت های یک شبه در واقع سال ها طول می کشند.
EXP: Pilkingston’s first full-scale plant was an instant commercial success. (Cambridge 1ELTS 8)
اولین کارخانه تمام عیار پیلکینگستون یک موفقیت تجاری آنی بود. (کمبریج آیلتس 8)
sb. ’s legacy lives on
زنده ماندن میراث کسی
Meaning: sb. ‘s influence continues
تداوم تاثیر کسی
EXP: The war hero’s legacy lives on.
میراث این قهرمان جنگ زنده است.
sb. has a large following.
طرفداران زیادی داشتن
Meaning: has many admirers
تحسین کنندگان زیادی داشتن
EXP: The actor has a large following on Twitter.
این بازیگر در توییتر طرفداران زیادی دارد.
a go-getter
اهل عمل (آدم سخت کوش)
a person who will succeed
فردی که موفق خواهد شد
Meaning: someone who is likely to be successful because he/she is very determined and has a lot of energy
کسی که به احتمال زیاد موفق می شود زیرا بسیار مصمم است و انرژی بالایی دارد
EXP: Joshua is a real go-getter.
جاشوا یک اهل عمل (سخت کوش) واقعی است.
a consummate actor / actress / athlete
یک بازیگر / ورزشکار حرفه ای
Meaning: a very skillful actor/actress/athlete.
یک بازیگر/ورزشکار بسیار ماهر
EXP: Joseph is a consummate leader.
جوزف رهبر ایده آلی است.
a prodigy
اعجوبه
Meaning: a young person who has a natural ability to do sth. extremely well
جوانی که توانایی طبیعی انجام خیلی خوب کاری را دارد
EXP: There has always been an interest in geniuses and prodigies. (Cambridge IELTS 8)
علاقه به نابغه ها و اعجوبه ها همیشه وجود داشته است. (کمبریج آیلتس 8)
people from all walks of life
مردم از همه اقشار
Meaning: people of different backgrounds
افرادی با پیشینه های مختلف
EXP: People from all walks of life voted for him but he still lost the election.
مردم از همه اقشار به او رای دادند اما باز هم در انتخابات شکست خورد.
people who live next door to you
افرادی که در همسایگی شما زندگی می کنند
Meaning: people who live in the building, room or position next to yours
افرادی که در ساختمان، اتاق یا مکانی مجاور شما زندگی می کنند
EXP: How well do you know the people who live next door to you? (Cambridge IELTS 8 )
چقدر افرادی را که در همسایگی شما زندگی می کنند می شناسید؟ (کمبریج آیلتس 8)
go from rags to riches.
از فرش به عرش رسیدن
Meaning: start your life very poor and then later in life become very rich
زندگی خود را بسیار فقیرانه شروع کردن و بعدها در زندگی بسیار ثروتمند شدن
EXP: Rags-to-riches stories tend to be very inspirational.
داستان های از فرش به عرش رسیدن بسیار الهام بخش هستند.
is a subject very close to one’s heart?
موضوعی که بسیار مورد توجه کسی است
is a subject that someone is worried about?
موضوعی که کسی در مورد آن نگران است
Meaning: is a subject someone has strong feelings about
موضوعی که کسی در مورد آن بسیار حساس است
EXP: Poverty is a subject very close to Olivia’s heart.
فقر موضوعی است که بسیار مورد توجه اولیویا است.
be concerned about sth.
دلواپس بودن در مورد چیزی
Meaning: is worried about sth.
نگران بودن در مورد چیزی
EXP: Eileen has been concerned about what others think of her.
آیلین نگران این بود که دیگران در مورد او چه فکری می کنند.
is a luxury.
تجملی بودن
sth. only few people can enjoy.
چیزی که فقط تعداد کمی از مردم می توانند از آن لذت ببرند
Meaning: be something that someone enjoys very much because he/ she does not get it very often
چیزی که کسی از آن بسیار لذت می برد زیرا اغلب آن را دریافت نمی کند
EXP: Have an extra bathroom is at first a luxury for the couple, but after they had children it became a necessity.
داشتن یک حمام اضافی در ابتدا برای زوجین یک امر تجملی است، اما پس از بچه دار شدن به یک ضرورت تبدیل می شود.
is an absolute necessity.
یک ضرورت مطلق
EXP: In my work, a laptop is an absolute necessity.
در کار من، لپ تاپ یک ضرورت مطلق است.
is part and parcel of being famous?
جزء لاینفک معروف بودن
EXP: Being recognised in the street is part and parcel of being famous.
شناخته شدن در خیابان جزء لاینفک معروف بودن است.
celebrity
فرد مشهور
Meaning: a famous person, especially in entertainment or sport
یک شخص مشهور، مخصوصاً در حوزه نمایش یا ورزش
EXP: A lot of celebrities were at the film premiere.
افراد مشهور زیادی در اولین نمایش فیلم حضور داشتند.
paparazzi
پاپاراتزی (عکاس چهرههای سرشناس)
Meaning: photographers that follow famous people in order to take pictures of them that newspapers and magazines will buy
عکاسانی که افراد مشهور را دنبال می کنند تا از آنها عکسهایی را بگیرند که روزنامه ها و مجلات می خرند
EXP: Paparazzi follow celebrities everywhere they go in order to take photographs of them for newspapers and magazine.
پاپاراتزی ها افراد مشهور را هر جا که می روند دنبال می کنند تا از آنها برای روزنامه ها و مجلات عکس بگیرند.
extravagant lifestyles
سبک زندگی اسراف کارانه
Meaning: lifestyles of spending a lot of money, especially more than is reasonable
سبکی از زندگی که در آن پول زیادی، مخصوصاً بیش از حد معقول، خرج میشود
EXP: They live extravagant lifestyles with huge mansions and luxury cars.
آنها با عمارتهای بزرگ و ماشینهای تجملاتی، سبک زندگی اسراف کارانه ای دارند
مطالعه مقالات زیر پیشنهاد می شود: