در انگلیسی 13 روش برای بیان هدف وجود دارد:
to + Verb
in order to + Verb
so as to + Verb
in an attempt to + Verb
in an effort to + Verb
in a bid to + Verb
for + -ing
for + noun
so that + Sentence
in order that + Sentence
in the hope that + Sentence
in the hope of + Sentence
in case + Sentence
*** ساختار اول:
To + Verb
می توانیم از ساختار to + Verb برای صحبت در مورد هدف یا قصد خود یا دیگران استفاده کنیم. این رایج ترین راه برای بیان هدف در زبان انگلیسی است.
Sara went to the new gallery to see the exhibition.
سارا برای دیدن نمایشگاه به گالری جدید رفت.
They turned on the TV to watch the football match.
برای تماشای مسابقه فوتبال تلویزیون را روشن کردند.
I need a thermometer to measure
برای اندازه گیری دما به دماسنج نیاز دارم.
Mark went outside to take some fresh air.
مارک بیرون رفت تا کمی هوای تازه بخورد.
Sofia went to the newsagents to buy a magazine.
سوفیا برای خرید مجله به روزنامه فروشی ها رفت.
*** ساختار دوم:
In order to + Verb
همچنین می توانیم از ساختار in order to + Verb برای صحبت در مورد هدف یا قصد خود یا دیگران استفاده کنیم. به مثال های زیر توجه کنید:
Many people do yoga nowadays in order to relax.
امروزه بسیاری از مردم به منظور کسب آرامش، یوگا انجام می دهند.
The company hired an architect in order to design a new building.
شرکت یک معمار به منظور طراحی ساختمان جدید استخدام کرد.
In order to attract more customers, they lowered the price of some products.
برای جذب مشتری بیشتر، قیمت برخی محصولات را پایین آوردند.
The government introduced a new tax in order to raise public revenue.
دولت مالیات جدیدی را به منظور افزایش درآمد عمومی وضع کرد.
Simon was whispering in order not to wake up the baby.
سیمون برای اینکه بچه را بیدار نکند زمزمه می کرد.
*** ساختار سوم:
So as to + Verb
می توانیم از ساختار so as to + Verb برای صحبت در مورد هدف یا قصد خود یا دیگران استفاده کنیم. این ساختار برای بیان هدف در زبان انگلیسی بسیار رایج است.
Work expands so as to fill the time available.
کار گسترش می یابد تا زمان موجود را پر کند.
He inclined forward so as to hear more clearly.
به جلو متمایل شد تا واضح تر بشنود.
He read a lot so as to learn about the intellectual history of Europe.
او بسیار مطالعه کرد تا در مورد تاریخ فکری اروپا بیاموزد.
They recycle empty tins so as to use the metal.
قوطی های خالی را بازیافت می کنند تا از فلز آنها استفاده کنند.
He noted every detail so as to fix the scene in his mind.
او تمام جزئیات را یادداشت کرد تا صحنه را در ذهن خود ثابت کند.
It was virtually impossible to synchronise our lives so as to take holidays and weekends together.
عملاً غیرممکن بود که زندگی خود را به گونه ای هماهنگ کنیم که تعطیلات و تعطیلات آخر هفته را با هم بگذرانیم.
I’ll leave early so as to dodge the rush-hour.
من زودتر می روم تا از ساعت شلوغی بگریزم.
We went early so as to get good seats.
ما زود رفتیم تا صندلی های خوبی بگیریم.
He tilted the barrel so as to empty it.
بشکه را کج کرد تا خالی شود.
You should exercise more so as to keep energetic.
برای انرژی بیشتر، باید بیشتر ورزش کنید.
*** ساختار چهارم:
In an attempt to + Verb
می توانیم از ساختار in an attempt to + Verb برای صحبت در مورد هدف یا قصد خود یا دیگران استفاده کنیم.
به مثال های زیر توجه کنید:
He drove through the red lights in an attempt to shake off the police car that was chasing him.
او از چراغ قرمز عبور کرد تا از ماشین پلیسی را که در تعقیبش بود بگریزد.
The government has taken these measures in an attempt to de-escalate the conflict.
دولت این اقدامات را در تلاش برای کاهش تنش انجام داده است.
They spread tales about her in an attempt to devalue her work.
در تلاش برای بی ارزش ساختن کارش، داستان هایی درباره او پخش می کنند.
We retraced our route in an attempt to get back on the right path.
ما مسیر خود را در تلاش برای بازگشت به مسیر درست دوباره دنبال کردیم.
Planes bombed the guerrilla positions yesterday in an attempt to flush out snipers from underground tunnels.
هواپیماها دیروز مواضع چریک ها را در تلاش برای بیرون راندن تک تیراندازها از تونل های زیرزمینی بمباران کردند.
Police officers re-enacted the crime in an attempt to get witnesses to come forward.
افسران پلیس در تلاش برای ترغیب شاهدان به دادن اطلاعات، صحنه جنایت را دوباره بازسازی کردند.
They’re introducing CCTV cameras in an attempt to cut street crime in the area.
آنها دوربین های مداربسته را در تلاش برای کاهش جرایم خیابانی در منطقه نصب می کنند.
The administration is just stonewalling in an attempt to hide their political embarrassment.
دولت فقط در تلاش برای پنهان کردن شرمساری سیاسی خود سنگ اندازی می کند.
He cut desperately at the rope in an attempt to free his foot.
او در تلاش برای آزاد کردن پای خود، طناب را به شدت برید.
He says he was physically threatened in an attempt to get him to sign over his rights.
او می گوید که در تلاش برای وادار کردن به امضای برای بخشیدن حقوقش، تهدید فیزیکی شده است.
*** ساختار پنجم:
In an effort to + Verb
می توانیم از ساختار in an effort to + Verb برای صحبت در مورد هدف یا قصد خود یا دیگران استفاده کنیم.
به مثال های زیر توجه کنید:
Workmen have lopped off more branches in an effort to save the tree.
کارگران در تلاش برای نجات درخت، شاخه های بیشتری را قطع کرده اند.
Examine the painful area carefully in an effort to localize the most tender point.
ناحیه دردناک را به دقت بررسی کنید تا حساس ترین نقطه را مشخص کنید.
The company has laid off 150 workers in an effort to save money.
شرکت در تلاش برای صرفه جویی در هزینه 150 کارگر را اخراج کرده است.
In an effort to make a complete break with the past, she sold everything and went abroad.
او در تلاش برای جدایی کامل از گذشته، همه چیز را فروخت و به خارج از کشور رفت.
Mass burials are now under way in an effort to ward off an outbreak of cholera.
دفن دسته جمعی در حال حاضر در تلاش برای جلوگیری از شیوع وبا در حال انجام است.
Changes were made in operating methods in an effort to increase profitability.
تغییراتی در روش های عملیاتی به منظور افزایش سودآوری ایجاد شد.
The club has changed the rules in an effort to make them fairer.
باشگاه قوانین را تغییر داده است تا آنها را منصفانه تر کند.
He punched the pillow in an effort to release his anger.
او برای رهایی از عصبانیت خود به بالش مشت زد.
Jameson agreed to the deal in an effort to advance his political career.
جیمسون در تلاش برای پیشرفت حرفه سیاسی خود با این معامله موافقت کرد.
She has cut out fat altogether in an effort to lose weight.
او در تلاش برای کاهش وزن به طور کلی چربی را حذف کرده است.
*** ساختار ششم:
In a bid to + Verb
می توانیم از ساختار in a bid to + Verb برای صحبت در مورد هدف یا قصد خود یا دیگران استفاده کنیم.
به مثال های زیر توجه کنید:
He urged further interest rate cuts in a bid to kick-start the economy.
او خواستار کاهش بیشتر نرخ بهره در تلاش برای رشد اقتصاد شد.
They brought in new tax laws in a bid to restore their popularity.
آنها قوانین مالیاتی جدیدی را در تلاش برای بازگرداندن محبوبیت خود وارد کردند.
Captain Oates made the ultimate sacrifice in a bid to save his colleagues.
کاپیتان اوتس در تلاش برای نجات همکارانش فداکاری نهایی را انجام داد.
Kramer said that he turned to crime in a bid to pay off his debts.
کرامر گفت که در تلاش برای پرداخت بدهی های خود به جرم و جنایت روی آورده است.
These weaknesses the Doctor ruthlessly exploits in a bid to regain his money.
دکتر از این نقاط ضعف بیرحمانه در تلاش برای به دست آوردن پول خود استفاده میکند.
Monika is now taking legal advice in a bid to force the missing priest to shoulder his responsibilities.
مونیکا در حال حاضر از مشاوره حقوقی استفاده می کند تا کشیش ناپدید شده را مجبور به انجام مسئولیت های خود کند.
She took on the alias in a bid to avoid publicity when dealing with her solicitor Paul Butner.
او نام مستعار را برای جلوگیری از تبلیغات در هنگام برخورد با وکیل خود پل بوتنر انتخاب کرد.
The countryside has been virtually shut down in a bid to contain the highly infectious disease.
روستاها عملاً در تلاش برای مهار این بیماری بسیار واگیردار بسته شده است.
Breeders have established their own intelligence network in a bid to combat the crime.
پرورش دهندگان شبکه اطلاعاتی خود را در تلاش برای مبارزه با جرم ایجاد کرده اند.
He is from Sao Paulo, but failed in a bid to become the city’s mayor in 1996.
او اهل سائوپائولو است، اما در تلاش برای انتخاب شهردار این شهر در سال 1996 شکست خورد.
*** ساختار هفتم:
for + Verb + ing
می توانیم از ساختار in a bid to + Verb برای صحبت در مورد هدف یا قصد خود یا دیگران استفاده کنیم. این ساختار برای بیان هدف در زبان انگلیسی بسیار رایج است به خصوص اگر بخواهیم رسمیتر باشیم. ساختار “for + v-ing” معمولا به این سوال پاسخ می دهد: چیزی برای چه چیزی استفاده می شود یا مورد نیاز است.
“What do you need a camera for?” “I need it for watching the stars.
“دوربین برای چه چیزی نیاز دارید؟” “من برای تماشای ستاره ها به آن نیاز دارم”
People use electric kettles for heating
مردم برای گرم کردن آب از کتری برقی استفاده می کنند.
This machine is used for mincing
این دستگاه برای چرخ کردن گوشت استفاده می شود.
Can I use for phone for calling my wife?
آیا می توانم از تلفن برای تماس با همسرم استفاده کنم؟
We use this knife for opening
از این چاقو برای باز کردن نامه ها استفاده می کنیم.
*** ساختار هشتم:
for + noun
می توانیم از ساختار for + noun برای صحبت در مورد هدف یا قصد خود یا دیگران استفاده کنیم. این ساختار به این سؤال پاسخ می دهد – چیزی برای چه چیزی در نظر گرفته شده یا مورد نیاز است.
‘What do you need the chocolate for? ”I need it for the cake.
«شکلات را برای چه چیزی لازم دارید؟ “برای کیک بهش نیاز دارم”
I’m going to the supermarket for some food.
من برای کمی غذا به سوپرمارکت می روم.
They went to a cafe for a drink after work.
بعد از کار برای نوشیدنی به کافه رفتند.
Shall we go out for some ice cream?
بریم بیرون بستنی بخوریم؟
I stopped at my friend’s for a chat.
برای گپ زدن نزد دوستم ایستادم
*** ساختار نهم:
So that + sentence
می توانیم از ساختار so that + sentence برای صحبت در مورد هدف یا قصد خود یا دیگران استفاده کنیم.
در ادامه این ساختار برای بیان هدف استفاده از can/will/could/would/don’t have to بسیار رایج است.
So that + sentence [ can/will/could/would/don’t have to]
They are learning to drive so that they can drive themselves to work.
آنها در حال یادگیری رانندگی هستند تا بتوانند خودشان را به محل کار برسانند.
I’m going to cook tonight so that I don’t have to do it tomorrow.
امشب میرم آشپزی کنم که مجبور نباشم فردا درست کنم
I bought a new dress so that I could wear it for my sister’s wedding.
یک لباس جدید خریدم تا برای عروسی خواهرم بپوشم.
Mary took her umbrella so that she wouldn’t get wet on her way to work.
مریم چترش را گرفت تا در راه رفتن به محل کار خیس نشود.
He decided to keep himself busy so that he will not have time to think about his problems.
تصمیم گرفت خودش را مشغول کند تا زمانی برای فکر کردن به مشکلاتش نداشته باشد.
*** ساختار دهم:
In order that + sentence
می توانیم از ساختار In order that + sentence
برای صحبت در مورد هدف یا قصد خود یا دیگران استفاده کنیم. به مثال های زیر توجه کنید:
In order that every student might understand it, the teacher explained that passage again and again.
برای اینکه هر دانش آموزی بتواند آن را بفهمد، معلم آن قسمت را بارها و بارها توضیح داد.
In order that training be effective, the teacher should be capable.
برای اینکه آموزش موثر باشد مدرس باید توانا باشد.
Would you add in these items, please, in order that we complete the list?
لطفاً به این موارد اضافه می کنید تا لیست را تکمیل کنیم؟
In order that training should be effective it must be planned systematically.
برای اینکه آموزش مؤثر باشد باید به طور سیستماتیک برنامه ریزی شود.
She repeated the instructions slowly in order that he should understand.
دستورات را به آرامی تکرار کرد تا او بفهمد.
He left early in order that he should/would/might arrive on time.
او زود رفت تا به موقع برسد.
We only married in order that the child should be legitimate.
ما فقط برای این ازدواج کردیم که بچه مشروع باشد.
All those concerned must work together in order that agreement can be reached on this issue.
همه دست اندرکاران باید با یکدیگر همکاری کنند تا بتوان در این زمینه به توافق رسید.
She believes that it was right to leave in order that somebody more deserving could receive her place.
او معتقد است که رفتن کار درستی بود که فردی شایسته تر بتواند جای او را بگیرد.
The technical department provided a base for him in order that he could pursue Technical Studies over and above normal classes.
بخش فنی پایگاهی را برای او فراهم کرد تا بتواند دروس فنی را بیش از کلاس های عادی دنبال کند.
*** ساختار یازدهم:
In the hope that + sentence
می توانیم از ساختار In the hope that + sentence برای صحبت در مورد هدف یا قصد خود یا دیگران استفاده کنیم.
به مثال های زیر توجه کنید:
She stayed in the hope that he’d tire of his bit on the side.
او به این امید ماند که او از ادا دراوردن در کنارش خسته شود.
I didn’t phone till four o’clock in the hope that you’d be finished.
من تا ساعت چهار زنگ نزدم به این امید که کار شما تمام شود.
Farmers apparently hold back produce in the hope that prices will rise.
ظاهراً کشاورزان به امید اینکه قیمت ها افزایش یابد، تولید را متوقف می کنند.
You could, alternatively, hang onto it in the hope that it will be worth millions in 10 years time.
در عوض، میتوانید به این امید که در 10 سال آینده میلیونها ارزش داشته باشد، آن را دنبال کنید.
Hundreds of squatters have invaded waste land in the hope that they will be allowed to stay.
صدها ساکن به سرزمین های بایر حمله کرده اند به این امید که به آنها اجازه اقامت داده شود.
Six coal pits were mothballed in the hope that they could be reopened in a time of better economic conditions.
شش گودال زغال سنگ به امید بازگشایی مجدد آنها در زمان شرایط اقتصادی بهتر بسته شد.
I am writing to you in the hope that you can help me obtain some information.
من برای شما می نویسم به این امید که بتوانید به من کمک کنید تا اطلاعاتی کسب کنم.
Reed delayed filming his scenes in the hope that Brando might change his mind, but finally he gave up and quit.
رید فیلمبرداری صحنه های خود را به این امید به تاخیر انداخت که ممکن است براندو نظرش را تغییر دهد، اما سرانجام تسلیم شد و کنار رفت.
The police talk to everybody in the hope that by hit and miss they might pick up something.
پلیس با همه صحبت می کند به این امید که با ضربه زدن و از دست دادن آنها ممکن است چیزی را انتخاب کنند.
*** ساختار دوازدهم:
In the hope of + Noun / V-ing
می توانیم از ساختار In the hope of + Noun / V-ing برای صحبت در مورد هدف یا قصد خود یا دیگران استفاده کنیم.
به مثال های زیر توجه کنید:
He’s in the hope of success.
او به امید موفقیت است.
She moved to London in the hope offinding work as a model, but failed.
او به امید یافتن کار به عنوان مدل به لندن نقل مکان کرد، اما موفق نشد.
Police are sifting through the evidence in the hope of finding more clues.
پلیس در حال بررسی شواهد به امید یافتن سرنخ های بیشتر است.
The entrepreneur takes business risks in the hope of making a profit.
کارآفرین به امید کسب سود، ریسک های تجاری را انجام می دهد.
She tried to ingratiate herself with the director, in the hope of getting promotion.
او سعی کرد به امید ترفیع، خود را به کارگردان نزدیک کند.
I called in the hope of finding her at home.
به امید یافتن او در خانه تماس گرفتم.
He has sent his proposals in the hope of stoking up interest for the idea.
او پیشنهادات خود را به امید برانگیختن علاقه به ایده ارسال کرده است.
They went into politics in the hope of changing society.
به امید تغییر جامعه وارد سیاست شدند
He was studying in the hope of being admitted to an engineering college.
به امید قبولی در دانشکده مهندسی درس می خواند.
We came to the island in the hope of finding a simpler way of life.
به امید یافتن راه ساده تری برای زندگی به جزیره آمدیم.
*** ساختار سیزدهم:
In case + sentence
می توانیم از ساختار in case + sentenceبرای صحبت در مورد هدف یا قصد خود یا دیگران استفاده کنیم.
Sandra cooked some more food in case she stayed at work longer.
ساندرا مقداری غذای بیشتری طبخ کرد تا مدت بیشتری سر کار بماند.
Don’t forget to keep some candles by the door in case of a blackout.
فراموش نکنید که در صورت خاموشی چند شمع در کنار درب نگه دارید.
Brian always keeps a glass of water by his bed in case he gets thirsty at night.
برایان همیشه یک لیوان آب کنار تختش نگه می دارد تا شب تشنه شود.